درمان-بد-گمانی
24 اسفند 1395 توسط اعظم ستاری
#همسرداری
#استاد_علی_اکبر_حسینی
بدگمانی راچگونه درمان کنیم؟
همزمان با حوادثی که در خانه رخ میده، پندارها و گمانهایی هم در ظرف ذهن و اندیشه ما پدید میاد.
مثلا هنگان ظهر میشنویم که درِ خانه رو با عجله میکوبند
و یا اینکه زنگدر خانه مکرر به صدا درمیاد؛
با وقوع این حادثه، در افراد خانه، گمانهای گوناگونی پدید میاد.
خانم خانه که در انتظار مهمان بوده، گمان میکنه که مهمانها آمدند،
و به جبران تأخیر و به اشتیاق دیدار، اینچنین بیشکیب و بیتاب در میزنند.
مردِ خانه که از پختِ غذای نذری همسایهٔ سر کوچه اطلاع دارد و صبح به هنگام گذر، سلام و تعارفی با او داشته، گمان دیگری میبرد؛
او فکر میکند که از خانهٔ آن همسایه ظرف غذایی آوردهاند و چون میخواهند به خانههای همسایههای دیگر هم غذا ببرند، اینطور باعجله در میزنند.
مادربزرگ که مدتی است از بیماری رنج میبرد و از حال و احوال همسایهها بخوبی خبر دارد،
یکباره دلش فرو میریزد و میگوید:
ای وای! لابد کبری خانم یک طوری شده که اینطور با عجله در میزنند، خدا بیامرزدش! چه زن خوبی بود!...
فرزند دوازده سالهٔ خانه هم که سابقهٔ بچههای کوچه را میداند؛ میگوید:
فکر کنم بچهها هستند و توپشان را میخواهند...
هر یک گمانی میبرند...
#پرسش این است:
که چرا با یک اتفاق معین، در افراد مختلف، گمانهای گوناگونی پدید میاد؟
#پاسخ اینه که، این پندارها و گمانها، به اختلاف حالات روحی و به اختلاف تجربهها و آگاهیها ارتباط داره،
گمان انسان، در اونها ریشه داره و از اونها تغذیه میکنه،
و البته هر چه آگاهی و هوشمندی بیشتر و آیینهٔ باطن، صافیتر باشه،
گمان به حقیقت نزدیکتر خواهد بود.
اما در هر صورت تا هنگامی که درِ خانه گشوده نشده و واقعیتِ پشت در آشکار نگشته،
نمیتوان گمانی را درست یا نادرست شمرد...
#دقت_کنید