نماز- اول- وقت
20 فروردین 1396 توسط اعظم ستاری
نماز اول وقت
بربالین دوست بیماری عیادت رفته بودیم
پیرمرد شیک وکراوات زده ای هم آنجاحضور داشت
چند دقیقه بعداز ورود ما اذان مغرب گفتند
آقای پیرکراواتی، باشنیدن اذان درب کیف چرم گرانقیمتش را بازکرد و سجاده اش را درآورد و زودتر از سایرین مشغول خواندن نماز شد
برای من جالب بود که یک پیرمرد شیک وصورت تراشیده کراواتی اینطور مقید به نماز اول وقت باشد
بعد از اینکه همه نمازشان راخواندند
من ازاو دلیل نمازخواندن اول وقتش را پرسیدم؟
و او هم قضیه نماز و مرحوم شیخ نخودگی را برایم تعریف کرد...
پسرم مبتلا به سرطان خون شده بود و دکترهای فرنگ هم جوابش کرده بودند و خلاصه هرلحظه منتظر مرگ بچه ام بودم.!!
روزی خانمم گفت که برای شفای بچه، مشهد برویم و دست به دامن امام رضا(ع) بشویم
آنموقع من این حرفها را قبول نداشتم اما چون مادر بچه خیلی مضطرب و دل شکسته بود قبول کردم...
رسیدیم مشهد و بچه را بغل کردم و رفتیم وارد صحن حرم که شدیم خانمم خیلی آه و ناله و گریه میکرد
گفت برویم داخل که من امتناع کردم گفتم همینجا خوبه
بچه را گرفت و گریه کنان داخل ضریح آقارفت
پیرمردی توجه ام رابه خودش جلب کرد که رو زمین نشسته بود وسفره کوچکی که مقداری انجیر و نبات خرد شده درآن دیده میشد مقابلش پهن بود و مردم صف ایستاده بودند و هرکسی مشکلش را به پیرمرد میگفت و او چند انجیر یا مقداری نبات درون دستش میگذاشت و طرف خوشحال و خندان تشکر میکرد و میرفت!
به خود گفتم ماعجب مردم احمق و ساده ای داریم پیرمرد چطورهمه رادل خوش كرده آنهم با انجیر و تکه ای نبات
حواسم از خانم و پسرم پرت شده بود و تماشاگر این صحنه بودم که پيرمرد نگاهی به من انداخت و پرسید: حاضری باهم شرطی بگذاریم؟
گفتم: چه شرطی وبرای چی؟
شیخ گفت :قول بده در ازاى سلامتی و شفای پسرت یکسال نمازهای یومیه راسر وقت اذان بخوانى
متعجب شدم که او قضيه مرا ازکجا میدانست!؟ كمی فکرکردم دیدم اگر راست بگوید ارزشش را دارد
خلاصه گفتم :باشه قبوله و بااینکه تا آن زمان نماز نخوانده بودم واصلا قبول نداشتم گفتم:باشه
همینکه گفتم قبوله آقا، دیدم سروصدای مردم بلند شد و در ازدحام جمعیت یکدفعه دیدم پسرم از لابلای جمعیت بیرون دوید ودر حال بهت زده دیدم فرزندم واقعا شفا یافته است
من هم از آن موقع طبق قول و قرارم بامرحوم "حسنعلی نخودکی" نمازم را دقیق و سروقت می خوانم
از آن تاریخ دیگر هرجا که باشم اول وقت نمازم را میخوانم و به روح مرحوم"حسنعلی نخودکی" فاتحه و درود میفرستم
(خاطره مهندس گرایلی سازنده تونل کندوان)