شهادت -امام- هادی- تسلیت- باد
خدا را پيوسته براي هدايت مردم، حجتهاست. امام هادى(عليه السلام)، هادى امت و هدايتيافته غيب بود.
فروغي که از خورشيد وجودش ميتابيد، روشنگر افکار و راهنماي مردم بيدار بود. ظلمت حاکم، آن حق مظلوم را به زندان افکند و در حصر نهاد، ولي آن نور زندانى، پيوسته روشنايي ميبخشيد و بر دلهاي محبان حکومت داشت؛ نه با سلاح، که با فلاح؛ نه با قدرت نظامى، که با فضيلت اخلاقى.
سخنچينان از جاذبه معنوي و برتري علمياش در آتش حسد ميسوختند و حاکمان، او را رقيب حکومت ميدانستند. او را از مدينه به سامرا بردند تا مدينه بيخورشيد بماند و پروانهها، سرگردان و شيعه، پريشان، ولي خلفاي کوردل عباسى، کورتر از آن بودند که فروغ جهانتاب او را درک کنند.
آنچه او را محبوب دلها ساخته بود، پيوند با خدا، تکيه بر خالق، غناي از مخلوق، وارستگي از دنيا، وابستگي به ابديت و دلدادگي به عبادت بود.
شهادت امام هادي (ع) را به فرزند برومندش امام زمان (عج) و به تمامي شيعيان و دوستداران حضرتش تسليت عرض مينماييم.
ويژگي هاي اخلاقي امام هادي (ع) امام هادي(ع) نمونهاي از انسان کامل و مجموعه سترگي از اخلاق اسلامي بود. «ابن شهر آشوب» در اين باره مينويسد : «امام هادي(ع) خوشخوترين و راستگوترين مردم بود. کسي که او را از نزديک ميديد، خوش برخوردترين انسانها را ديده بود و اگر آوازهاش را از دور ميشنيد، وصف کاملترين فرد را شنيده بود. هرگاه در حضور او خاموش بودي، هيبت و شکوه وي تو را فرا ميگرفت و هرگاه اراده گفتار ميکردي، بزرگي و بزرگوارياش بر تو پرده در ميانداخت. او از دودمان رسالت و امامت و ميراثدار جانشيني و خلافت بود و شاخساري دل نواز از درخت پربرگ و بار نبوت و ميوه سرسبد درخت رسالت». نيکو و به جاست اين قسمت از نوشتار، به زيباييهاي طبع او آراسته گردد:
1) عبادت ايجاد ارتباط عاشقانه با معبود و معشوق ازلي و عبادت فراوان، از ويژگيهاي برجسته امام هادي(ع) است. در اين باره نوشتهاند: «همواره ملازم مسجد بود و ميلي نيز به دنيا نداشت. شبها را در عبادت به صبح ميرساند بي آنکه لحظهاي روي از قبله برگرداند. با پشمينهاي بر تن و سجادهاي از حصير زير پا به نماز ميايستاد. شوق به عبادتش به شب تمام نميشد. کمي ميخوابيد و دوباره برميخاست و مشغول عبادت ميشد شبانگاه به سجده و رکوع ميافتاد و با صدايي محزون و غمگين ميگفت: خداوندا، اين گناهکار پيش تو آمده و اين نيازمند به تو روي آورده، خدايا، رنج او را در اين راه بيپاداش مگذار! بر او رحمت آور و او را ببخش و از لغزشهايش درگذر».
۲) ساده زيستي از ديگر ويژگيهاي برجسته اخلاقي امام هادي(ع)، سادهزيستي و دوري از دنيا بود. در اين زمينه نيز آمده است: «از دنيا چيزي در بساط زندگي نداشت. بندهاي وارسته از دنيا بود. در آن شبي که به خانهاش هجوم آوردند، او را تنها يافتند با پشمينهاي که هميشه بر تن داشت و خانهاي که در آن هيچ اسباب و اثاثيه چشمگيري ديده نميشد. کف خانهاش خاکپوش بود و بر سجاده حصيري خود نشسته، کلاهي پشمين بر سر گذاشته و با پروردگارش مشغول نيايش بود».
۳) دانش يکي از محورهاي اساسي و از سترگترين پشتوانههاي امامت، دانش امام است که بر اساس آن بشريت از کوره راههاي نابودي رهايي مييابد. شخصيت علمي امام هادي(ع) از همان دوران کودکي و پيش از امامت ايشان شکل گرفته بود. مناظرههاي علمي، پاسخگويي به شبهههاي اعتقادي و تربيت شاگردان برجسته نمونههاي برجستهاي از جايگاه والاي علمي امام هادي(ع) است. او در همان کودکي مسائل پيچيده فقهي را که بسياري از بزرگان و دانشمندان در حلّ آن فرو ميماندند، حل ميکرد. گنجينهاي پايانناپذير از دانش و چکاد نشيني در بلنداي بينش بود. دشمن سادهانديش به خيال در هم شکستن وجهه علمي ايشان، مناظرههاي علمي تشکيل ميدهد، ولي جز رسوايي و فضاحت ثمرهاي نميبيند. از اين رو، به بلندي مقام امام اعتراف ميکند و سر تسليم فرود ميآورد.
او به تمامي زبانهاي عصر خود از قبيل هندي، ترکي، فارسي و... آگاه بود و حتي نوشته اند که در جمع فارسي زبانان به زبان خودشان سخن ميگفت.
اظهار نظرهاي «يزداد نصراني»، شاگرد «بختيشوع» درباره دانش امام هادي(ع) بسيار مهم است. او پزشک مخصوص دربار معتصم بود. چيرگي امام در دانش، به اندازهاي او را مجذوب خود کرده که در توصيف مقام علمي ايشان گفته بود: «اگر بنا باشد آفريدهاي را نام ببريم که از جهان غيب آگاهي داشته باشد، او (امام هادي(ع)) خواهد بود». اين سخن نتيجه تنها ديدار کوتاه او با امام بود.
۴) آگاهي از اسرار براساس روايات فراوان، امام معصوم(ع) هر گاه بخواهد از چيزي که بر او پوشيده است، آگاه شود، خداوند او را بدان آگاه خواهد ساخت. امام علي النقي(ع) نيز به سان ديگر پيشوايان، از غيب خبر ميداد، آينده را به وضوح ميديد. از درون افراد آگاه بود و زمان مرگ افراد را ميدانست.
«ابوالعباس احمد ابيالنصر» و «ابو جعفر محمد بن علويه» ميگويند: «شخصي از شيعيان اهلبيت(ع) به نام عبدالرحمان در اصفهان ميزيست. روزي از او پرسيدند: سبب شيعه شدن تو در اين شهر چه بود؟ گفت: من مردي نيازمند، ولي سخنگو و با جرئت بودم. سالي با جمعي از اهل شهر براي دادخواهي به دربار متوکل رفتم. به در کاخ او که رسيديم، شنيديم دستور داده امام هادي(ع) را احضار کنند. پرسيدم: علي بن محمد کيست که متوکل چنين دستوري داده؟ گفتند: او از علويان است و رافضيها او را امام خود ميخوانند. پيش خود گفتم شايد متوکل او را خواسته تا به قتل برساند. تصميم گرفتم همان جا بمانم تا او را ملاقات کنم. مدتي بعد سواري آهسته به کاخ متوکل نزديک شد. باوقار و شکوهي خاص بر اسب نشسته بود و مردم از دو طرف او را همراهي ميکردند. به چهرهاش که نگاه کردم، محبّتي عجيب از او در دلم افتاد. ناخواسته به او علاقهمند شدم و از خدا خواستم که شرّ دشمنش را از او دور گرداند. او از ميان جمعيت گذشت تا به من رسيد. من در سيمايش محو بودم و برايش دعا ميکردم. مقابلم که رسيد، در چشمانم نگريست و با مهرباني فرمود: خداوند دعاهاي تو را در حق من مستجاب کند، عمرت را طولاني سازد و مال و اولادت را بسيار گرداند. وقتي سخنانش را شنيدم، از تعجب ـ که چگونه از دل من آگاه است؟ ـ ترس وجودم را فرا گرفت. تعادل خود را از دست دادم و بر زمين افتادم. مردم اطرافم را گرفتند و پرسيدند چه شد. من کتمان کردم و گفتم: خير است ان شاء اللّه و چيزي به کسي نگفتم تا اينکه به خانهام بازگشتم. دعاي امام هادي(ع) در حق من مستجاب شد. خدا داراييام را فراوان کرد. به من ده فرزند عطا فرمود و عمرم نيز اکنون از هفتاد سال فزون شده است. من نيز امامت کسي را که از دلم آگاه بود، پذيرفتم و شيعه شدم.
از کلام گوهربار امام نقي (ع) ۱) حسد نيکي ها و حسنات را بر باد داده و نابود مي کند و تظاهر و خود ستايي موجب خشم و کينه مي شود . ۲) نافرماني از پدر و مادر بدنبال خود کمبود و نارسائي دارد و بلاخره منتهي به ذلت و بدبختي خواهد شد . ۳) بيداري ، خواب را لذت بخش تر مي کند و گرسنگي ، گوارائي و خوشمزگي غذا را مي افزايد . ۴) ريشخند و مسخرگي شيوه اراذل و اوباش و جاهلان است . ۵) کسي که به عقده خود پسندي گرفتار شود به يقين آمار عيب جويان او فراوان شود . ۶) از حسادت دوري کن زيرا حسادت آنچه در وجود تو است آشکار مي کند و هيچگونه تاثيري در دشمن تو نخواهد داشت .