خطبهی امام زین العابدین علیه السلام در کوفه
*خطبهی امام زین العابدین علیه السلام در کوفه*
حذيم بن شريك اسدىّ گفت: زين العابدين عليه السّلام بيرون آمد و مردم را اشارت فرمود كه خاموش باشند و او ايستاده *سپاس خداى گفت و ستايش او كرد و بر نبىّ صلّى اللَّه عليه و آله درود فرستاد* آنگاه گفت:
*اى مردم، هر كس مرا مىشناسد و هر كس نمىشناسد [بگويم] من علىّ فرزند حسينم، كه در كنار فرات او را كشتند بى آنكه خونى طلبكار باشند و قصاصى خواهند، من پسر آن كسم كه حرمت او بشكستند و مال او را تاراج كردند و عيال او را به اسيرى گرفتند، منم پسر آنكه او را محاصره كرده و كشتند و اين براى فخر كافى است!.*
اى مردم، شما را بخدا سوگند آيا در خاطر داريد بسوى پدر من نامه نوشتيد و *او را فريب داديد و پيمان و عهد و ميثاق بستيد* و باز با او كارزار كرديد و او را بىياور گذاشتيد؟! پس هلاك باد شما را چه توشهاى براى خود پيش فرستاديد و زشت باد رأى شما! *به كدام چشم به روى پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله نظر مى افكنيد، وقتى با شما گويد عترت مرا كشتيد و حرمت مرا شكستيد پس از امّت من نيستيد!؟*
راوى گفت: صداى مردم به گريه بلند شد و به يك ديگر مى گفتند هلاك شديد و نفهميديد، پس علىّ بن حسين عليهما السّلام فرمود: خدا رحمت كند آنكه نصيحت من بپذيرد و وصيّت مرا محض خدا و رسول صلّى اللَّه عليه و آله و خاندان وى نگاهدارد، *زيرا ما را در الگو پذيرى رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله شيوهاى است نيكو،*
همه گفتند: اى زاده رسول خدا *ما فرمانبرداريم و پيمان تو را نگاهداريم* دل به جانب تو داريم و هواى تو در خاطر ما است خداى تو را رحمت فرستد *فرمان خويش بفرماى كه ما جنگ كنيم با هر كه جنگ كنيم* با هر كه جنگ تو خواهد، و آشتى كنيم با هر كس تو با او صلح كنى، و *قصاص خون تو را از آنان كه بر تو و ما ستم كردند بخواهيم!.*
علىّ بن حسين عليهما السّلام فرمود: *هيهات هيهات! اى بيوفايان مكّار، ميان شما شهوات حائل شد، مىخواهيد همان اعانت كه پدران مرا كرديد همان گونه مرا هم اعانت كنيد،* هرگز چنين نخواهد شد!! سوگند به پروردگار راقصاتى (شتران حاجيان) كه به منى برند آن زخم كه ديروز از كشتن پدرم و أهل بيت وى بر دل من رسيد هنوز بهتر نشده و التيام نيافته است، *داغ پيغمبر فراموش نگشته و داغ پدرم و فرزندان پدر و جدّم موى رخسار مرا سپيد كرده است* و تلخى آن ميان حلقوم و حنجره من است و اندوه آن در سينه من مانده است و *خواهش من اين است نه با ما باشيد و نه بر ما،* آنگاه فرمود:
تعجّبى در شهادت حسين نيست،
و پدرش كه بهتر و گرامىتر از او بود كشته شد،
الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسي) ؛ ج2 ؛ ص305 الإحتجاج / ترجمه جعفرى ؛ ج2 ؛ص111