سحر خیز مدینه

معاون فرهنگی
  • خانه 
  • مطالب مذهبی 
  • موضوعات 
  • آرشیوها 
  • آخرین نظرات 

#مبارزه _با- راحت- طلبی

18 فروردین 1397 توسط اعظم ستاری
?#مبارزه_با_راحت_طلبی 1 اولین قدم ? اولین قدم برای خودسازی، مبارزه با مفهومی به نام "راحت طلبی" هست. ✔️ برای اینکه بتونیم با این هوای نفس فراگیر به خوبی مبارزه کنیم بهتره که اون رو بیشتر بشناسیم.☺️ ? امام صادق (ع) در کلام شریفی میفرماید: «تفسیر عبودیت و بندگی، "بخشیدن همه چیز" است؛ و وسیله و سبب عبودیت، "مبارزه با هوای نفس" می باشد و اینکه "خودت را مجبور به کارهایی کنی که دوست نداری"، ✅ و کلید این موضوع، «ترک راحت طلبی» و دوست داشتن دوری از مکان های گناه است و راه بندگی، فقیر دانستن خود نسبت به خداوند متعال است.. ? 
 نظر دهید »

#پند _اخلاقی

29 اسفند 1396 توسط اعظم ستاری
#از رسول گرامی اسلام (ص) آمده است که حضرت (ص) فرمودند: «زمانی از ابلیس پرسیدم که چرا مانع صدقه دادن و انفاق کردن مردم می‌شوی؟» ♨️ ابلیس پاسخ داد: «ای محمد (ص)! صدقه مانند ارّه‌ای است که روی سر من قرار می‌گیرد و سرم را همچون چوب می‌برد و تکّه‌تکّه می‌کند! ??پیامبر (ص) پرسیدند: «چرا؟ مگر در صدقه و انفاق و خمس و زکات چه چیزی وجود دارد که برای تو تا این اندازه سخت و دشوار است؟!» ♨️ ابلیس پاسخ داد: «چون در صدقه پنج خصلت وجود دارد:  ?مال‌ها را زیاد می‌کند.  ?شفای مریض را به ارمغان می‌آورد.  ?بلا و آفت را دفع می‌کند.  ?صاحبان صدقه از صراط می‌گذرند.  ?بدون حساب و عذاب وارد بهشت می‌شوند.» ? 
 1 نظر

#سرداران_ گمنام

14 اسفند 1396 توسط اعظم ستاری
‍ ‍ ‍ ? #سرداران_گمنام  در هشتم بهمن 1340 در روستای حصار بالای شهرستان ورامین در خانواده‌ای مذهبی چشم به جهـان گشود. دوران ابتدایی را در روستا گذراند و برای ادامه تحصیل بهمراه خانواده به ورامین مهاجرت کردند. در ورامیـن عضو فعال مسجـد و حسینیه بود، و در مبارزات علیه رژیم پهلوی و توزیع نوار‌ها و اعلامیه‌های امام خمینی (ره) حضور چشمگیری داشت. پس از پیروزی انقلاب در شکل‌ گیری کمیته‌های انقلابی به منظور مقابله با نیروهای ضدانقلاب، و تشکیل جهـاد سازنـدگی ، جهت ارتقاء فکری و فرهنگی مردم روستا و کمک به محرومان و مستضعفان نقش فعالی داشت. با شروع جنگ تحمیلی در مهرماه 59 به مناطق جنگی جنوب کشور اعزام گردید. در اوایل سال 60 به عضویت رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ورامین درآمد. و پس از اعزام لشگر27 حضرت رسول (ص) به عنوان دیده‌بان توپخـانه تیپ ذوالفقار شروع بکار نمود. شجاعتش باعث گردید که فرماندهی لشگر27، سردار شهید حاج ابراهیم همت او را به عنوان پیڪ ویژه خود منصوب نماید. با دعوت تیپ 10 سیدالشهدا به عنوان رابط تیپ10 سیدالشهدا با قرارگاه کربلا و نجف اشرف و منطقه یک ثارالله انتخاب گردید. پس از مدتی به عنوان معاونت تدارڪات و پشتیبـانی منصوب شد و با گذشت چند ماه در این سمت بعنوان مسئول تدارکات و پشتیبانی لشگر10 سیدالشهدا مسؤلیت پذیرفت. در اوایل سال 64 به پیشنهاد فرماندهی لشگر بعنوان فرمانده گردان مهندسی و رزمی لشگر انتخاب گردید و در عملیات‌های تکمیلی سنگر سازان بی‌سنگر همه توان خود را برای جلب رضای خداوند متعال به نمایش گذاشت. بارها در عملیات‌های مختلف به شدت مجروح گردید و سرانجام در عملیات تکمیلی کربلای 5، در چهاردهم اسفند 65 درحالیکه مشغول وضو گرفتن بود با ترکش توپ دشمن آخرین وضو خود را با خون ساخت و به فوض شهادت که آرزوی دیرینه‌اش بود نائل گردید. #سردار_مصطفی_زواره‌ای #فرمانده‌‌مهندسی‌رزمی_لشگر10سیدالشھدا #سالـروز_شھــادت 
 1 نظر

#تلنگر

29 بهمن 1396 توسط اعظم ستاری
? #عقاب داشت از گرسنگی می مرد و نفسهای آخرش را می کشید. کلاغ و کرکس هم مشغول خوردن لاشه ی گندیدۀ آهو بودند. جغد دانا و پیری هم بالای شاخۀ درختی به آنها خیره شده بود. کلاغ و کرکس رو به جغد کردند و گفتند این عقاب احمق را می بینی بخاطر غرور احمقانه اش دارد جان می دهد؟ اگه بیاید و با ما هم سفره شود نجات پیدا می کند حال و روزش را ببین آیا باز هم می گویی عقاب سلطان پرندگان است؟ جغد خطاب به آنان گفت: عقاب نه مثل کرکس لاشخور است و نه مثل کلاغ دزد، آنها عقابند، از گرسنگی خواهند مرد اما اصالتشان را هیچ وقت از دست نخواهند داد. از چشم عقاب چگونه زیستن مهم است نه چقدر زیستن.!! «زندگی ما انسانها هم باید مثل عقاب باشد، مهم نیست چقدر زنده ایم مهم این است به بهترین شکل انسانی زندگی کنیم ...» 
 نظر دهید »

داستان _پند

26 بهمن 1396 توسط اعظم ستاری
#یک_داستان_یک_پند 603 ? 96/11/26 ☘ در سال قحطی، در مسجدی واعظی روی منبر بود و می‌گفت: کسی که بخواهد صدقه بدهد هفتاد شیطان به دستش می‌چسبند و نمی‌گذارند، صدقه بدهد.  مؤمنی پای منبر این سخنان را شنید، با تعجّب‌ به رفقایش گفت: صدقه دادن که این چیزها را ندارد، اینک من مقداری گندم در خانه دارم، می‌روم و برای فقرا به مسجد خواهم آورد و از جایش حرکت کرد.  وقتی که به خانه رسید و زنش از قصدش آگاه شد. شروع به سرزنش او کرد که در این سالِ قحطی، رعایتِ زن و فرزند و خودت را نمی‌کنی؟ شاید قحطی طولانی شد، آن وقت ما از گرسنگی بمیریم و… خلاصه به قدری او را وسوسه کرد که آن مرد مؤمن دست خالی به مسجد نزد رفقا برگشت. از او پرسیدند چه شد؟ هفتاد شیطانی که به دستت چسبیدند، را دیدی؟ پاسخ داد: من شیطان‌ها را ندیدم لکن مادر شیطان را دیدم که نگذاشت.  در روایتی از حضرت علی (ع) آمده است زمان انفاق هفتاد هزار شیطان انسان را وسوسه و التماس می‌کنند که چیزی نبخشد. انسان می‌خواهد در برابر شیاطین مقاومت کند اما شیطان به زبان زن یا رفیق و… مصلحت‌بینی می‌کند و نمی‌گذارد. 
 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • ...
  • 5
  • ...
  • 6
  • 7
  • 8
  • ...
  • 9
  • 10
آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

سحر خیز مدینه

سحر خیز مدینه کی میایی

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • آموزنده
  • توصیه های رهبری
  • مناسبت روز
  • دلنوشته
  • داستان کوتاه
  • دانستنیها
  • اندیشه سیاسی شیعه
  • افات زبان
  • طب سنتی
  • تقوا
  • نکات خانه داری
  • ولادت امام هادی
  • ولایت وامامت
  • دفاع مقدس
  • ولادت وشهادت
  • تکریم سالمندان
  • اعمال ماه ها
  • تغذیه اسلامی
  • سبک زندگی زینبی
  • ماه محرم
  • ولایت پذیری
  • آشپزی
  • داستان کوتاه
  • ویژگی های جوانان کربلا
  • دهه فجر
  • سکوت امام علی
  • حوزه انقلابی
  • اخلاق

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس