اموزنده
داشتیم با ماشین تو خیابون رد میشدیم که یه بنده خدایی از کوره در رفت و به ما فحش بدی داد
همکارم برگشت و پرسید اوه اوه اون چی گفت ؟؟؟؟ با اینکه هم تعدادمون تو ماشین زیادتر بود و هم قوی تر بودیم جواب دادم :هیچی
حرفی که زد راه حلی برای مشکلات ما نبود و ربطی به زندگی ما نداشت.ولش کن
باید یاد بگیریم که از بین تمام حرف های دیگران چه زشت و چه زیبا , دنبال راه حلی برای مشکلاتمون باشیم نه دنبال پاسخ دادن و درگیری ذهنی برای هر حرفی
مگر چقدر بیکاریم که دائما دنبال حرف و ذهن مردم باشیم
آرامشمون رو به رفتار دیگران وابسته نکنیم
و قدر تک تک ثانیه های زندگیمون رو بدونیم
مگه میشه؟! بله اگه بخوایم میشه.
پول نمیخواد .خرجش فقط یه لحظه سکوت و عبور کردنه
بیاییم متفاوت تر به زندگی بنگریم.
امام علی علیه السلام
آیا سکوت امام علی(ع) به معنای خانه نشینی و کناره گیری از همه خدمات و مسئولیت های اجتماعی است؟ برداشت خود مولی علی(ع) این نیست. امام علی(ع)در نهج البلاغه از موضع خود در این دوره بیست و پنج ساله به عنوان صبر، تسلیم و..
. یاد می کند.
در خطبه شقشقیه امام علی(ع) بعد از آن که حوادث تلخ بعد از پیامبر را بازگومی کند می فرماید:
«... وطفقت ارتئی بین ان اصول بید جذاء او اصبر علی طخیه عمیاء... فراءیت ان الصبر علی هاتا احجی...; و ژرف بیندیشیدم که آیا با دست تنها بستیزم یا براین تاریکی کور صبر نمایم... سرانجام صبر و شکیبایی را خردمندانه تر دیدم ».
در این جا و نیز موارد مشابه (که در همین مقاله خواهید خواند) مولی از سکوت خویش تعبیر به صبر می کند. و آن را در مقابل جنگ و ستیز قرار می دهد. بر این اساس استنباط روشن از این جملات آن است که مولی موضع خویش را در حقیقت «آتش بس » درآن شرائط می داند. و هرگز در این واژه سخنی از انزوا، گوشه نشینی نیست.
در مورد دیگر مولی از این موضع تعبیر به «تسلیم » کرده است:
«لقد علمتم انی احق الناس بهامن غیری و والله لاسلمن ما سلمت امور المسلمین ولم یکن فیها جور الا علی خاصه التماسا لاجر ذلک و فضله و زهدا فیما تنافستموه من زخرفه و زبرجه; همانا می دانید که سزاوارتر از دیگران به خلافت منم به خدا سوگندتسلیم خواهم بود (بدانچه کردید گردن می نهم) تا هنگامی که اوضاع مسلمین به سامان بوده باشد و کسی را جز من ستمی نرسد و این کار را به خاطر آن انجام می دهم که ازاجر و پاداش اخروی بهره مند گردم و تا بی میلی خویش را در آنچه برای رسیدن به آن مسابقه گذارده اید یعنی دست یابی به زر و زیور دنیا، به اثبات رسانم ».
در این سخن مولی ابتدا از لیاقت خویش برای خلافت می گوید تا از سکوت حضرت سوءاستفاده نشده و آن را دلیل بر اعتراف برناتوانی حضرت نگیرند!! آن گاه حضرت سخن از آرمانگرایی خویش دارد و می فرماید برای من مهم آن است که در جامعه اسلامی امنیت و آرامش حاکم بوده و نظام اسلامی سامان داشته باشد و در این راستاایثارگرانه همه محرومیت ها را به جان خریده و به همه آنچه دیگران برای آن سر وکله می شکنند بی اعتنا خواهم بود.
در این سخن نیز مولی از موضع خویش تحلیل ایثارگرانه داشته و هرگز سخن ازانزوا نیست بلکه سخن از درگیر نشدن با دستگاه خلافت است بنابراین باید سکوت مولی را به معنای گزینش موضع مسالمت آمیز با دستگاه خلافت و پرهیز از درگیری و مبارزه مسلحانه تفسیر کرد. بنابراین تعبیر «خانه نشینی » اگر معنای کنائی از آن مقصودنباشد چندان واژه رسا و گویا در این زمینه نیست، آن چنان که واژه «سکوت » اگربه معنای فریاد و خروش بر نیاوردن در برابر دستگاه لافت باشد، واژه ای متناسب باهمین موضعی است که از این دو گفتار امام علی(ع) عرضه شد. آن چنان که برداشت مولی نیز از واژه سکوت همین است:
«...فان اقل یقولوا حرص علی الملک و ان اسکت یقولوا جزع من الموت...; اگرسخن بگویم و حقم را مطالبه کنم گویند خلافت را آزمندانه خواهان است و اگر دم فروبندم و ساکت نشینم خواهند گفت از مرگ ترسید».
در این سخن مولی سکوت را در برابر «فریاد و خروش » قرار می دهد و سیره عملی مولی علی(ع) در این دوره بهترین مفسر موضع مولی است. این چنین نبود که مولی درخانه نشسته باشد و خود را از همه مسئولیت های سیاسی، اجتماعی کنار بکشد و درانزوای مطلق باشد.
حضرت در این دوره هر جا که حضورش را برای دفاع از مبانی و کیان اسلام ضروری دید، ایثارگرانه وارد شد و علیرغم جفاها و ناجوانمردی هایی که نسبت به حضرت صورت گرفت هر جا که دستگاه خلافت در موضوعی ناتوان می شد و مولی می دید ناتوانی آنها راپای اسلام می گذارند نه آنها، مردانه وارد می شد و این سرباز گمنام و مظلوم اسلام به وظیفه سربازی خویش در رابطه با اسلام عمل می کرد. (بخشی از تلاش های امام را دراین دوره در پایان همین مقاله خواهید خواند) و این نکته را ما در سیره دیگرامامان نیز داریم. برای همه آنان حفظ کیان اسلام در هر شرایط از اصول پذیرفته شده و اجتناب ناپذیر بوده است.
دل نوشته
آسمان را به یاد داری؟
همان که هر گاه دلت میگیرد حال ابرهایش را میفهمی
همان بیکرانی که هر گاه دلت برای پروردگارت تنگ میشود نگاهش میکنی
همان سیاه تاریکی که هرگاه مهتابش را میبینی رویاهایت جان میگیرند
همان آسمانی که ابرهایش برای تپیدن قلب تو قطره قطره آب میشوند
همان جایی که بینهایت دید چشمهایت را در افقهایش میبینی
همان راه پیچ در پیچ و پر ستارهای که هرگاه دستانت را به سوی الههاش دراز میکنی
آسمان با تمام ستارههایش تسلیم دستان توست
و این خداوندگار است که وسعتش در زمین و آسمانها جا نمیگیرد
اما قلب تو، تا همیشه، خداوند را در خود جای داده
تا خدا در قلب توست آرزوهایت نخواهند مرد
تا او نگاهت میکند تو نخواهی افتاد
و اگر روزگاری تو را در شکست انداخت بدان این نیز آغازی است
پر شورتر و تولدیست از جنس جاودانگی . . .
کوتاه وآموزنده
آدم هاي بزرگ در باره ايده ها سخن مي گويند
آدم هاي متوسط در باره چيزها سخن مي گويند
آدم هاي كوچك پشت سر ديگران سخن مي گويند .
آدم هاي بزرگ درد ديگران را دارند
آدم هاي متوسط درد خودشان را دارند
آدم هاي كوچك بي دردند .
آدم هاي بزرگ عظمت ديگران را مي بينند
آدم هاي متوسط به دنبال عظمت خود هستند
آدم هاي كوچك عظمت خود را در تحقير ديگران مي بينند .
آدم هاي بزرگ به دنبال كسب حكمت هستند
آدم هاي متوسط به دنبال كسب دانش هستند
آدم هاي كوچك به دنبال كسب سواد هستند .
آدم هاي بزرگ به دنبال طرح پرسش هاي بي پاسخ هستند
آدم هاي متوسط پرسش هائي مي پرسند كه پاسخ دارد
آدم هاي كوچك مي پندارند پاسخ همه پرسش ها را مي دانند .
آدم هاي بزرگ به دنبال خلق مسئله هستند
آدم هاي متوسط به دنبال حل مسئله هستند
آدم هاي كوچك مسئله ندارند .
آدم هاي بزرگ سكوت را براي سخن گفتن برمي گزينند
آدم هاي متوسط گاه سكوت را بر سخن گفتن ترجيح مي دهند
آدم هاي كوچك با سخن گفتن بسيار، فرصت سكوت را از خود مي گيرند