سحر خیز مدینه

معاون فرهنگی
  • خانه 
  • مطالب مذهبی 
  • موضوعات 
  • آرشیوها 
  • آخرین نظرات 

احکام -اعتکاف

21 فروردین 1396 توسط اعظم ستاری
​سوال درباره اعتکاف و احکام ان  ✍پاسخ - اعتکاف از عبادات مستحب می‌باشد که به واسطه نذر، عهد، قسم و مانند اینها واجب می‌شود، و اعتکاف شرعی آن است که فرد در مسجد به قصد قربت، توقّف و اقامت کند و احتیاط مستحب آن است که اقامت به قصد انجام اعمال عبادی مانند نماز یا دعا باشد. - برای اعتکاف وقت معیّنی نیست و در هر زمانی در طول سال که روزه صحیح است، اعتکاف هم صحیح است و بهترین وقت آن، ماه مبارک رمضان است و افضل دهه آخر ماه رمضان است. - حداقل زمانِ اعتکاف، سه روز به ضمیمه دو شبِ وسطِ آن سه روز می‌باشد، و در کمتر از آن صحیح نیست ولی در زیاده حدّی ندارد، و داخل نمودن شب اوّل یا چهارم در نیت اعتکاف مانعی ندارد، بنابراین اعتکاف بیشتر از سه روز جایز است و اگر فرد پنج روز کامل معتکف شد، روز ششم را باید معتکف بماند. - آغاز زمان اعتکاف، اذان صبح روز اوّل است و انتهای آن بنا بر احتیاط واجب، تا اذان مغرب روز سوّم است. ▫️ اموری که در اعتکاف معتبر است: ?معتکف مسلمان باشد ?معتکف عاقل باشد ?اعتکاف به قصد قربت انجام شود ?مدت اعتکاف حداقل سه روز باشد ?معتکف در ایام اعتکاف روزه باشد ?اعتکاف در مساجد چهار گانه یا مسجد جامع باشد ?اعتکاف در یک مسجد انجام شود ?اعتکاف با اذن کسی که اذن او شرعا معتبر است باشد ?معتکف محرمات اعتکاف را ترک نماید ▫️کسی که در حالِ‌ اعتکاف ‌می‌باشد، باید از محرّمات اعتکاف که در ذیل می‌آید اجتناب نماید و ارتکاب آنها اعتکاف را باطل می‌کند. ۱ ـ بوی خوش. ۲ ـ جماع و آمیزش با همسر. ۳ ـ استمناء و لمس و بوسیدن از روی شهوت (بنا بر احتیاط واجب). ۴ ـ ممارات و مجادله کردن. ۵ ـ خرید و فروش. ?معتکف در مکان اعتکاف باقی بماند و از آن خارج نشود مگر در مواردی که خروج شرعا جایز است. ?منبع: سایت #آیت_الله_سیستانی
 نظر دهید »

نماز- اول- وقت

20 فروردین 1396 توسط اعظم ستاری
​نماز اول وقت  بربالین دوست بیماری عیادت رفته بودیم پیرمرد شیک وکراوات زده ای هم آنجاحضور داشت چند دقیقه بعداز ورود ما اذان مغرب گفتند آقای پیرکراواتی، باشنیدن اذان درب کیف چرم گرانقیمتش را بازکرد و سجاده اش را درآورد و زودتر از سایرین مشغول خواندن نماز شد برای من جالب بود که یک پیرمرد شیک وصورت تراشیده کراواتی اینطور مقید به نماز اول وقت باشد بعد از اینکه همه نمازشان راخواندند من ازاو دلیل نمازخواندن اول وقتش را پرسیدم؟ و او هم قضیه نماز و مرحوم شیخ نخودگی را برایم تعریف کرد...  پسرم مبتلا به سرطان خون شده بود و دکترهای فرنگ هم جوابش کرده بودند و خلاصه هرلحظه منتظر مرگ بچه ام بودم.!! روزی خانمم گفت که برای شفای بچه، مشهد برویم و دست به دامن امام رضا(ع) بشویم آنموقع من این حرفها را قبول نداشتم اما چون مادر بچه خیلی مضطرب و دل شکسته بود قبول کردم... رسیدیم مشهد و بچه را بغل کردم و رفتیم وارد صحن حرم که شدیم خانمم خیلی آه و ناله و گریه میکرد گفت برویم داخل که من امتناع کردم گفتم همینجا خوبه بچه را گرفت و گریه کنان داخل ضریح آقارفت پیرمردی توجه ام رابه خودش جلب کرد که رو زمین نشسته بود وسفره کوچکی که مقداری انجیر و نبات خرد شده درآن دیده میشد مقابلش پهن بود و مردم صف ایستاده بودند و هرکسی مشکلش را به پیرمرد میگفت و او چند انجیر یا مقداری نبات درون دستش میگذاشت و طرف خوشحال و خندان تشکر میکرد و میرفت! به خود گفتم ماعجب مردم احمق و ساده ای داریم پیرمرد چطورهمه رادل خوش كرده آنهم با انجیر و تکه ای نبات حواسم از خانم و پسرم پرت شده بود و تماشاگر این صحنه بودم که پيرمرد نگاهی به من انداخت و پرسید: حاضری باهم شرطی بگذاریم؟ گفتم: چه شرطی وبرای چی؟ شیخ گفت :قول بده در ازاى سلامتی و شفای پسرت یکسال نمازهای یومیه راسر وقت اذان بخوانى متعجب شدم که او قضيه مرا ازکجا میدانست!؟ كمی فکرکردم دیدم اگر راست بگوید ارزشش را دارد خلاصه گفتم :باشه قبوله و بااینکه تا آن زمان نماز نخوانده بودم واصلا قبول نداشتم گفتم:باشه همینکه گفتم قبوله آقا، دیدم سروصدای مردم بلند شد و در ازدحام جمعیت یکدفعه دیدم پسرم از لابلای جمعیت بیرون دوید ودر حال بهت زده دیدم فرزندم واقعا شفا یافته است من هم از آن موقع طبق قول و قرارم بامرحوم "حسنعلی نخودکی" نمازم را دقیق و سروقت می خوانم از آن تاریخ دیگر هرجا که باشم اول وقت نمازم را میخوانم و به روح مرحوم"حسنعلی نخودکی" فاتحه و درود میفرستم (خاطره مهندس گرایلی سازنده تونل کندوان)
 نظر دهید »

سخنان- امام- علی- علیه- السلام

20 فروردین 1396 توسط اعظم ستاری
​جملاتی زیبا از مولا علی علیه السلام ؛ 1. مردم را با لقب صدا نکنید. 2. روزانه از خدا معذرت خواهی کنید. 3. خدا را همیشه ناظر خود ببینید. 4. لذت گناه را فانی و رنج آن را طولانی بدانید. 5. بدون تحقیق قضاوت نکنید. 6. اجازه ندهید نزد شما از کسی غیبت شود. 7. صدقه دهید،چشم به جیب مردم ندوزید. 8. شجاع باشید،مرگ یکبار به سراغتان می آید. 9. سعی کنید بعد از خود،نام نیک بجای بگذارید. 10. دین را زیاد سخت نگیرید. 11. با علما و دانشمندان با عمل ارتباط برقرار کنید. 12. انتقادپذیر باشید. 13. مکار و حیله گر نباشید. 14. حامی مستضعفان باشید. 15. اگر میدانید کسی به شما وام نمیدهد، از او تقاضا نکنید. 16. نیکوکار بمیرید. 17. خود را نماینده خدا در امر دین بدانید. 18. فحّاش و بذله گو نباشید. 19. بیشتر از طاقت خود عبادت نکنید. 20. رحم دل باشید. 21. با قرآن آشنا شوید. 22. تا میتوانید بدنبال حل گره مردم باشید.
 نظر دهید »

زهرا شناسی

19 فروردین 1396 توسط اعظم ستاری
​?زهـــرا شـناســے(ویژگی های فردی)? ?فصاحت و بلاغت  ??قال رسول الله صلی الله علیه وآله: جَمالُ الْمَرْءِ فَصاحَةُ لِسانِهِ«؛  زیبایی هر کس شیوایی زبان اوست.  ??قال رسول الله صلی الله علیه وآله: اَلْجَمالُ فِی اللِّسانِ»؛  زیبایی در زبان است.(1)  ??در بین علوم مربوط به ادبیات، علمی با عنوان علم بلاغت یا معانی بیان وجود دارد که در این علم عمدتاً به دو مسأله اساسی در مورد گفتار پرداخته می شود:  اول - فصاحت، رساییسخن  دوم - بلاغت، شیوایی سخن  ??در مورد رسایی و شیوایی سخنان فاطمه زهرا علیها السلام سخن زیاد است اما نظر شما را به اظهار نظر چند تن از اندیشمندان در مورد فصاحت و بلاغت خطبه حضرت جلب می کنیم.  محقق اربلی گوید: ... سخنرانی آن حضرت که سخنوران بلیغ را سرگردان و فصحا را ناتوان کرده، همان خطبه ای که به خاطر جلوگیری از تصرف او در فدک و کوتاه کردن دست ایشان از منافع آن ایراد شد....  سپس می گوید: ... این گفتار از خطبه های زیبا و بدیع است که پرتوی از نور نبوت آن را در بر گرفته و شکوفه ای از گلستان رسالت در آن دیده می شود. (2)  ??علامه مجلسی رحمه الله گوید: این خطبه غرّا و درخشنده از حضرت سیدة النساء - که هزاران سلام و درود و ثنای خداوند بر او باد - نقل گردیده و اندیشه فصیحان و بلیغان از شگفتی آن سرگردان شده است. (3)  علامه سید محمد تقی رضوی قمی می گوید: در گذشته، نسبت به خطبه مشهور درخشانی که به بانوی زنان و محبوب سرور پیامبران و همسر پیشوای جانشینان و مادر امامان برگزیده و بزرگوار، و شفیع روز جزا، فاطمه زهرا که هزاران سلام و درود و ثنای خداوند بر او باد، منسوب است، تمایل شدیدی داشتم. همان خطبه و سخنرانی که زبان ادیبان و سخنوران از سرودن چنان خطبه ای و کمتر از آن عاجز، و عقل حکیمان و خردمندان از ادراک کنه و رسیدن به دقائق آن ناتوان است، چگونه چنین نباشد؟ (4)  ??علامه سید شرف الدین گوید: حضرت زهرا دارای حجتها و براهین رسا و کاملی است که دو خطبه آن حضرت ثابت کننده همین حقیقت می باشد، همانگونه که قرآن را به دو فرزند خود می آموختند، ایشان را به فراگیری و حفظ این خطبه ها تشویق و ترغیب می نمودند. (5)     ?منابع: (1) میزان الحکمة، ج 2، ص 776.  (2) فاطمه زهرا شادمانی دل پیامبر، ص 515.  (3) فاطمه زهرا شادمانی دل پیامبر، ص 515.  (4) فاطمه زهرا شادمانی دل پیامبر، ص 515.  (5) فاطمه زهرا شادمانی دل پیامبر، ص 516. 
 نظر دهید »

داستان- کوتاه

19 فروردین 1396 توسط اعظم ستاری
​#داستانک  #ضرب_المثل  ✨روزی بود روزگاری بود ، زمستان و برف بود . صاحب باغ که از خانه ماندن خسته شده بود با خودش گفت : برم به باغم سری بزنم . به باغش رفت . برف روی زمین نشسته بود باغبان گفت : دو سه ماه دیگر درختانم دوباره به بار می نشیند . ناگهان چشمش به درخت انجیری افتاد که بر شاخه هایش چند تا انجیر روییده بود . باغبان با تعجب گفت:نکند خواب می بینم ؟ این فصل و میوه انجیر ؟ باغبان با خودش گفت : بهتر است میوه ها را به پادشاه هدیه کنم تا جایزه ای به من بدهد . با این فکر به طرف قصر پادشاه راه افتاد . دربانها پرسیدند : با شاه چکار داری ؟ باغبان گفت : آمده ام هدیه مخصوص به شاه تقدیم کنم .  شاه از دیدن انجیرها خوشحال شد . دو سه تا انجیر خورد و گفت : از این باغبان در قصر پذیرایی کنید تا برگردم . باغبان فکر کرد که شاه برمی گردد و جایزه ی خوبی به او می دهد موضوع این بود که شاه به شکار می رفت . شکار شاه چند روزی طول کشید وقتی به قصر برگشت دلخور و ناراحت به اتاق خوابش رفت . چون نتوانسته بود شکار کند ، کسی هم جرات نکرد درباره باغبان با او حرفی بزند . چند روز گذشت . صاحب باغ با اعتراض گفت : به شاه بگویید مرا مرخص کند ولی آنها جواب درستی به او ندادند . باغبان صدایش بلند شد . داد و بیداد راه انداخت و خودش را به در و دیوار کوبید . آنها هم ناراحت شدند و او را بعنوان دیوانه به تیمارستان فرستادند صاحب باغ مدتها در تیمارستان ماند دیگر کسی باور نمی کرد که او سالم است و دیوانه نیست . از قضای روزگار یک روز شاه با درباریانش برای بازدید از تیمارستان به آنجا رفت باغبان او را دید و تمام ماجرا را برای شاه تعریف کرد . شاه خندید و گفت : چه سرنوشت بدی داشته ای . حالا دستور می دهم که تو را آزاد کنند . و بعد تو را به خزانه من ببرند و هر چه خواستی بردار باغبان به خزانه جواهرات شاه رفت . مدتی در خزانه گشت و به خزانه دار گفت : آنچه من می خواهم در اینجا نیست . پرسیدند : تو چه می خواهی ؟ باغبان گفت : به دنبال یک تبر تیز و یک جلد قرآن می گردم . خبر به پادشاه رسید . باغبان را صدا کرد و گفت : چرا به جای جواهرات ( تبر و قرآن ) می خواهی ! صاحب باغ گفت : تبر را به دلیل این می خواهم که با خود به باغ ببرم و درختی را که بی موقع میوه داد و مرا به این درد و رنج انداخت ببُرم و قرآن را هم به این دلیل که پیش فرزندانم ببرم و آنها را به قرآن قسم بدهم که به طمع مال و دنیا و جایزه به کارهایی مثل کاری که من کردم دست نزنند .  از آن به بعد ، به کسی که می خواهد محبت و لطف بی موقع انجام دهد می گویند : #درختی_راکه_درغیرفصل_باربدهدبایدازریشه_درآورد.... #ضرب_المثل
 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 23
  • 24
  • 25
  • ...
  • 26
  • ...
  • 27
  • 28
  • 29
  • ...
  • 30
  • ...
  • 31
  • 32
  • 33
  • ...
  • 97
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

سحر خیز مدینه

سحر خیز مدینه کی میایی

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • آموزنده
  • توصیه های رهبری
  • مناسبت روز
  • دلنوشته
  • داستان کوتاه
  • دانستنیها
  • اندیشه سیاسی شیعه
  • افات زبان
  • طب سنتی
  • تقوا
  • نکات خانه داری
  • ولادت امام هادی
  • ولایت وامامت
  • دفاع مقدس
  • ولادت وشهادت
  • تکریم سالمندان
  • اعمال ماه ها
  • تغذیه اسلامی
  • سبک زندگی زینبی
  • ماه محرم
  • ولایت پذیری
  • آشپزی
  • داستان کوتاه
  • ویژگی های جوانان کربلا
  • دهه فجر
  • سکوت امام علی
  • حوزه انقلابی
  • اخلاق

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس