سحر خیز مدینه

معاون فرهنگی
  • خانه 
  • مطالب مذهبی 
  • موضوعات 
  • آرشیوها 
  • آخرین نظرات 

آموزش_ امر_ به _معروف _و_نهی _از _منکر

30 تیر 1396 توسط اعظم ستاری
#آموزش امر به معروف و نهی از منکر?? ?  قال الله تعالی فی کتابه : «المومنین و المومنات بعضهم اولیاء بعض. یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر.»? ?مقام معظم رهبری فرمودند : من میخواهم این واجب فراموش شده ی اسلام را به یاد شما بیاورم « امر به معروف و نهی از منکر»? ?امر به معروف واجبی است که در 9سالگی باید به دختران و در 15سالگی به پسران آموزش داده شود که متاسفانه در این امر کم کاری شده است. سوالاتی که در زمینه ی امر به معروف و نهی از منکر مطرح است و اکثرا" نمیدانیم چند مورد است از جمله:❓❓ شرایط وجوب امر به معروف و نهی از منکر چیست؟? مراحل امر به معروف و نهی از منکر چیست؟? در چه جاهایی امر به معروف و نهی از منکر حرام است؟? در بعضی جاها که بیم جان باشد امر به معروف حرام است و در بعضی جاها بخاطر امر به معروف باید جان را فدا کرد.? کدام مجلس معصیت را نباید شرکت کرد؟? کدام مجلس معصیت را واجب است که شرکت کنی؟? جواب سلام کدام گناهکار را میشود نداد؟?  آیا میتوان جواب سلام گناهکار را بخاطر نهی از منکر نداد؟?  همه ی مراجع تقلید میگویند جایز است که جواب گناهکار را بخاطر نهی از منکر ندهیم.? جواب سلام واجب است ولی امر به معروف و نهی از منکر اهم از آن است. و اگر راه دیگری نداشتی الّا ترک جواب سلام، واجب است که جواب سلام را ندهی. ✅ ?گاهی میتوانی هم جواب سلام بدهی هم تذکر بدهی اینجا هر دو را باید انجام داد اما گاهی راهی جز ندادن جواب سلام نیست. پس? امر به معروف اینجا پیشی میگیرد و مهمتر میشود. دقت کنید که جواب سلام انقدر مهم است که ائمه معصومین میگویند اگر وسط نماز بودی و کسی از در وارد شد و سلام کرد، اگر دیگران بودند که جوابش را بدهند که چه بهتر ولی اگر کسی نبود باید جواب سلامش را بدهی و نماز را ادامه بدهی. ? حالا ببینید امر به معروف و نهی از منکر چقدر واجبتر است که بخاطر آن میتوان جواب سلام را نداد. اینها مواردی است که اکثرا ازآن بی اطلاعیم. ادامه دارد....
 نظر دهید »

سلام_ ما _به _مدینه

28 تیر 1396 توسط اعظم ستاری
​بهين آموزگار مکتب ارشاد را کشتند اساتيد جهان بايد به سوگ علم بنشينند  که در دانشگه هستي، بزرگ استاد را کشتند گذري مختصر بر زندگي امام صادق (ع) نام امام ششم شيعيان «جعفر»، کنيه اش «ابوعبدالله»، لقبش «صادق»، پدر بزرگوارش امام باقرعليه السلام، و مادر مکرمه اش «ام فروه» مي باشد. آن حضرت در هفدهم ربيع الاول سال 83 هجري قمري ديده به جهان گشود. و در سال 114 به امامت رسيد. امامت حضرت همزمان بود با خلافت هشام، وليد، يزيد بن وليد، ابراهيم بن وليد و مروان حمار از خلفاي بني اميه، و عبدالله بن محمد سفاح، منصور دوانيقي از خلفاي بني عباس. بيشترين ستم از طرف منصور بر آن حضرت روا داشته شد، تا آنجا که گاه شبانه به منزل آن حضرت هجوم مي بردند و با وضع دلخراشي او را نزد منصور مي بردند. منصور جسارت را به آنجا رساند که به دستور او خانه امام صادق عليه السلام را در حالي که همسر و فرزندانش داخل آن بودند، آتش زدند. سرانجام منصور دوانيقي آن حضرت را در سن 65 سالگي، در روز 25 شوال سال 148 ه. ق در مدينه منوره به وسيله انگور زهرآلودي به شهادت رساند و در قبرستان بقيع به خاک سپرده شد. در ادامه از ميان تمام صفات والا و ارزشمند اين امام بزرگ شيعه، نگاهي گذرا داريم به جايگاه و موقعيت علمي و شخصيت آن حضرت در تاريخ اسلام و نزد شخصيتهاي جهان اسلام. نهضت علمي در زمان امام صادق (ع) در دوره امامت امام صادق عليه السلام مسلمانان بيش از پيش به علم و دانش روي آوردند و در بيشتر شهرهاي قلمرو اسلام به ويژه در مدينه، مکه، کوفه، بصره و… مجالس درس و مناظره هاي علمي داير واز رونق خاصي برخوردار گرديد. در اين زمان با استفاده از فرصت به دست آمده امام صادق عليه السلام توانست نهضت علمي فرهنگي پدرش امام باقر عليه السلام را ادامه داده و علوم و معارف اهل بيت را بيان کرده در همه جا منتشر کند.  سفرهاي اجباري و اختياري امام به عراق و به شهرهاي حيره، هاشميه و کوفه و برخورد با اربابان ديگر مذاهب فقهي وکلامي نقش بسزايي در معرفي علوم اهل بيت و گسترش آن در جامعه داشت. در اين شهرها گروههاي مختلف براي فراگيري دانش نزد آن حضرت مي آمدند و از درياي دانش او بهره مند مي بردند. برخورد وي با گروههاي مختلف مردم سبب شد که آوازه شهرتش در دانش و بينش ديني، علم و تقوي، سخاوت و جود وکرم و… در تمام قلمرو اسلام طنين انداز شود و مردم از هر سو براي استفاده از دانش بيکران وي رو سوي کنند. دانشگاه بزرگ امام صادق (ع) دانشگاه امام صادق عليه السلام و وسعت آن بر کسي پوشيده نيست، و علماي اسلام بر آن اتفاق نظر دارند. محققان شيعي و اهل سنت آن حضرت را پيشوا و پيشگام در بسياري از علوم و مذاهب اسلامي مي دانند. نقش آن حضرت در نشر علوم مختلف و ترويج حديث، از گفتار و نوشتار و نيز تربيت شاگردانش پيداست.  شاگردان محضرش را چهار هزار نفر گفته اند. شيخ مفيد مي گويد: « اهل حديث کساني را که از امام صادق عليه السلام روايت نقل کرده اند جمع آوري نموده اند، و تعداد افراد ثقه [و مورد اطمينان] آنها علي رغم اختلافشان در نظريات و گفتار، به چهار هزار نفر مي رسند.»  غالب کساني که در مقام تعليم علمي بر آمده اند، در يک رشته خاص و يا حداکثر در دو سه رشته توانسته اند قدرت علمي خويش را نشان دهند. هر چه مقدار رشته ها و شاخه هاي علمي بيشتر شود، قدرت علمي افراد نيز کمتر و کم رنگ تر مي شود. اما عظمت علمي امام صادق عليه السلام هم در فقه در اوج قرار دارد و شاگردان بي شماري را تربيت نموده و هم در تفسير، هم در کلام و هم در فلسفه، نهايي ترين نظريات را ارائه مي دهد و هم در سلوک و عرفان کوتاه ترين راه پيمودني را پيش روي عارفان قرار مي دهد و در علم جبر و شيمي و علوم غريبه نيز نظريات شگرفي را بيان نموده است. و همين طور حضرت در علم شيمي و امثال آن نيز صاحب نظر بود که نظريات آن حضرت در اين زمينه توسط شاگردش ابو موسي جابر بن حيان در کتابي مشتمل بر هزار ورق و پانصد رساله تدوين و گردآوري شده است.  براساس باورهاي شيعه تمامي امامان معصوم از جمله امام صادق عليه السلام به تمام علوم هستي آگاهي دارند؛ چنان که خود فرمود: « من مي دانم آنچه را در آسمانها و آنچه در زمين است و مي دانم آنچه در بهشت است؛ مي دانم آنچه در آتش است و مي دانم آنچه بوده است و آنچه خواهد بود.»  نامدارترين شاگردان آن حضرت در حوزه شيعي عبارتند از؛ جميل بن دراج، عبدالله بن مسکان، عبدالله بن بکير، حماد بن عيسي، حماد بن عثمان، ابان بن عثمان، هشام بن الحکم، مفضل و... که اين شاگردان کتب بسياري را از خود آن حضرت نقل نموده اند، و يا خود تأليف کرده اند. امام صادق (ع) و شيوه هاي علمي و عملي آموزش و پرورش 1.فراهم آوردن فضاي آزادانديشي حتي براي ملحدان آزادي، برترين سازوکار فعال کردن همه توانايي ها و ظرفيت هاي انساني است. هيچ کس نمي تواند در جامعه محروم از آزادي خدمت کند، توانايي هايش را پويا و موهبت هاي اله ي را بالنده سازد. (امام موسي صدر، 1384: 24) در عصر امام صادق عليه السلام، فضاي آزادانديشي، به طور کامل بر جامعه اسلامي حاکم بود و حضرت به اين امر دامن مي زد، به گونه اي که وقتي ملحدي مانند «ابن ابي العوجاء» با واکنش تند و همراه با خشم يکي از شاگردان امام صادق عليه السلام به نام «مُفَضّل» روبه رو مي شود، به او گوشزد مي کند که رئيس و امام تو (جعفر صادق عليه السلام ) با ما همانند تو برخورد نمي کند و به ما اجازه سخن گفتن و بازگويي آرا و عقايدمان را مي دهد! داستان از اين قرار است که مفضّل مي گويد: «روزي هنگام غروب در مسجد پيامبر نشسته بودم و در عظمت پيامبر و آنچه خداوند از شرف و فضيلت به آن حضرت عطا کرده، مي انديشيدم. در اين فکر بودم که ناگاه «ابن ابي العوجا» که يکي از ملحدان و زنديقان آن زمان بود، وارد شد و در جايي که من سخن او را مي شنيدم، نشست. پس از آن، يکي از دوستانش نيز رسيد و نزديک او نشست. اين دو مطالبي درباره پيامبر اسلام بيان داشتند. آن گاه ابن ابي العوجا گفت: نام محمد را که عقل من در آن حيران است، واگذار و در اصلي که محمد آورده است، سخن بگو. در اين هنگام، سخن از آفريدگار جهان به ميان آوردند و حرف را به جايي رساندند که جهان را خالق و مدبّري نيست، بلکه همه چيز خود به خود از طبيعت پديد آمده است و پيوسته چنين بوده و چنين خواهد بود. چون اين سخنان واهي را از آن دور مانده از رحمت خدا شنيدم، از شدت خشم نتوانستم خودداري کنم و گفتم: اي دشمن خدا، ملحد شدي و پروردگاري را که تو را به نيکوترين ترکيب آفريده و از حالات گوناگون گذرانده و به اين حد رسانده، انکار کردي! اگر در خود انديشه نمايي و به درک خود رجوع کني، دلايل پروردگار را در وجود خود خواهي يافت و خواهي ديد که شواهد وجود خود و قدرت او و نشان علم و حکمتش در تو آشکار است. ابن ابي العوجا گفت: «اي مرد، اگر تو از متکلماني (کساني که از مباحث اعتقادي آگاهي دارند و در بحث، جدل ورزيده اند) با تو، به روش آنان سخن بگويم، اگر ما را محکوم ساختي، ما از تو پيروي مي کنيم و اگر از آنان نيستي، سخن گفتن با تو سودي ندارد و اگر از ياران جعفر بن محمد صادق هستي، او با ما چنين سخن نمي گويد و اين گونه با ما مناظره نمي کند. او از سخنان ما بيش از آنچه تو شنيدي، بارها شنيده، ولي دشنام نداده است و در بحث بين ما و او، او از حد و ادب بيرون نرفته است. او آرام و بردبار و متين خردمند است و هرگز خشم و سفاهت بر او چيره نمي شود. سخنان و دلايل ما را مي شنود تا آنکه هر چه در دل داريم، بر زبان آوريم. گمان مي کنيم بر او پيروز شده ايم، آن گاه با کمترين سخن دلايل ما را باطل مي سازد و با کوتاه ترين کلام، حجت را بر ما تمام مي کند. چنان که نمي توانيم پاسخ دهيم. اينک اگر تو از پيروان او هستي، چنان که شايسته اوست، با ما سخن بگو.» من اندوه ناک از مسجد بيرون آمدم و در حالي که درباره ابتلاي اسلام و مسلمانان به کفر ملحدان و شبهات آنان در انکار آفريدگار فکر مي کردم، به حضور سرورم، امام صادق عليه السلام رسيدم. امام چون مرا افسرده و اندوهگين يافت، پرسيد: تو را چه شده است؟ من سخنان آن دهريان را به عرض امام رساندم. امام فرمود: براي تو از حکمت آفريدگار در آفرينش جهان و حيوانات و درندگان و حشرات و مرغان و هر جانداري از انسان و چهارپايان و گياهان و درختان بيان خواهم کرد. چنان که عبرت گيرندگان از آن، عبرت گيرند و بر معرفت مؤمنان افزوده شود و ملحدان و کافران در آن حيران بمانند. بامداد فردا نزد ما بيا».  «در پي بيان امام، مفضّل، چهار روز پياپي به محضر امام رسيد. امام بياناتي پيرامون آفرينش انسان از آغاز خلقت و نيروهاي ظاهري و باطني و صفات فطري وي و آفرينش انواع حيوانات و نيز آفرينش آسمان و زمين و... و فلسفه آفات و مباحث ديگر ايراد فرمود و مفضّل نوشت. اکنون اين رساله به عنوان توحيد مفضّل در دسترس بوده و بارها به صورت مستقل چاپ و ترجمه شده است».  2. اهتمام به پرورش عقلاني جامعه يکي از شيوه هايي که امام صادق عليه السلام براي پرورش جامعه از آن بهره برد، اهتمام ورزيدن به موضوع «عقل» و پرورش آن و توجه دادن به کارکردهاي فراوان دنيوي و اخروي آن است. بهترين دليل درباره اينکه در زمان امام صادق عليه السلام، علوم عقلي رشد يافت، اين است که در همه کتاب هاي حديث اهل تسنن، صحيح بخاري، صحيح مسلم، جامع ترمدي، سنن ابي داوود و صحيح نسايي، جز مسائل فرعي چيز ديگري بيان نشده است، ولي وقتي به کتاب هاي حديث شيعه وارد مي شويد، مي بينيد اولين مبحث و نخستين کتابش کتاب العقل و الجهل است.
 نظر دهید »

دلالی _شخصیتها

28 تیر 1396 توسط اعظم ستاری
​? دلالی شخصیتها استاد مطهری در کتاب ده گفتار این طور می گویند: ?یکی از چیزهایی که با اخلاص در وعظ و خطابه منافات دارد این است که کسی که روی کرسی خطابه و کرسی حسین بن علی(ع) قرار می‌گیرد، به جای اینکه هادی و مبلّغ دین باشد دلال شخصیتها باشد، منبر را وسیله دلالی برای شخصیتها قرار دهد. حال فرق نمی‌کند که آن شخصیتها چه شخصیتهایی باشند، شخصیتهای سیاسی باشند یا روحانی یا شخصیت دیگر، دلال‌ بانی مجلس باشد یا دلال پیشنماز باشد یا دلال بالاتر از پیشنماز باشد. تمام اینها برخلاف شئون و حیثیات منبر است. البته هرکسی که کاری می‌کند می‌تواند یک توجیه و تأویلی هم برای کار خودش بتراشد. اما بدانید یکی از چیزهایی که کرسی خطابه ما را ضعیف و کم‌ارزش و خراب کرده است همین دلالیهاست. باید منبر از این آلودگی پاک شود. ده‌گفتار، ص 272-273 مرکز نشر آثار استاد شهید مطهری (انتشارات صدرا)?
 2 نظر

انسان_ کامل

27 تیر 1396 توسط اعظم ستاری
​انسان عاشق کمال مطلق است ?انسان آنچنان موجودی است که نمی‌تواند عاشق امر «محدود» و «فانی» باشد، یعنی عاشق شیئی باشد که به زمان و مکان محدود است. انسان عاشق کمال مطلق است و عاشق هیچ چیز دیگری نیست، یعنی عاشق ذات حق است، عاشق خداست. همان کسی که منکر خداست، عاشق خداست. حتی منکرین خدا نمی‌دانند که در عمق فطرت خود عاشق کمال مطلق‌اند ولی راه را گم کرده‌اند، معشوق را گم کرده‌اند. محیی‌الدین عربی می‌گوید پیغمبران نیامده‌اند که عشق و عبادت خدا را به بندگان یاد بدهند، بلکه آمده‌اند انسان را از اشتباه بیرون بیاورند و بگویند ای انسان! تو چیزی غیر از کمال مطلق را نمی‌خواهی ولی خیال می‌کنی پول، جاه و مقام، زن و... برای تو کمال مطلق است. ?انسان کامل، ص 81 مرکز نشر آثار استاد شهید مطهری (انتشارات صدرا)?
 نظر دهید »

طب_ اسلامی

27 تیر 1396 توسط اعظم ستاری
​? چهل حدیث پزشکی از امام علی (علیه السلام): 1- آب: از ایستاده آب خوردن در شب بپرهیزید که باعث دردی می شود که درمان نداشته باشد. 2- آب باران: آب باران بنوشید که بدن را پاکیزه نموده و بیماری ها را دفع نماید. 3- آب سرد: تطهیر با آب سرد بواسیر را قطع می کند. 4- آفتاب: اگر خواستید در آفتاب بنشینید پشت به آن بنشینید، زیرا آفتاب بیماری درون را ظاهر می سازد. 5- آویشن: آویشن پرزهای معده را تقویت کرده و سالم نگه می دارد. 6- ادرار: بول کردن در حمام باعث فقر و پریشانی است. 7- اسپند : ریشه ی اسپند شادی آور و در ساقه و برگ آن درمان هفتاد و دو بیماری وجود دارد . 8- اشک: خوردن عدس دل را نازک می کند و اشک را جاری می سازد. 9- اعصاب: خوردن به قلب را قوت بخشد و معده را پاکیزه نماید و اعصاب را خوانا سازد و ترس را از دل می زداید. 10- انار: به کودکان خود انار دهید تا زودتر به سخن آیند. 11- انجیر: خوردن انجیر انسدادها را نرم می کند و برای باد قولنج مفید است , در روز از آن بسیار ولی در شب اندک بخورید. 12- اندوه: شستن لباس غم و اندوه را می زداید. 13- انگور: انگور هم قاتق است و هم میوه و هم غذا و هم شیرینی است. 14- بادرنجبویه: بادرنجبویه سده را می گشاید و اشتهای به غذا آورد و سل را برطرف سازد و به هضم غذا کمک کند. 15- بخور کردن: بخور کردن موجب سلامتی سر (از بیماری) است و بدن را از درون پاک می کند و انواع بیماری سر را از بین می برد. 16- بدن: حجامت بدن را سالم و خرد را استوار می سازد. 17- بلغم: ریشه ی ترب بلغم را قطع و غذا را هضم نماید. 18- بنفشه: حرارت تب را به بنفشه و آب خنک بشکنید که گرمای آن از گرمای جهنم است. 19- بوی دهان : جویدن کندر دندان ها را محکم و بلغم را دفع می کند و بوی دهان را از بین می برد . 20- به: خوردن به قلب ضعیف را تقویت می نماید و معده را پاک و دل را قوی و ترسو را شجاع و کودک در رحم را زیبا می سازد. 21- بهداشت فردی: امیر مومنان دستمالی داشت که پس از وضو ساختن روی خود را بدان خشک می کرد سپس آن را به میخی می آویخت و کسی جز او به آن دست نمی زد. 22- بیماری: خوراکت را کم کن تا بیماری ات کم شود. 23- بینی: روغن بنفشه در بینی بچکانید که حضرت رسول (صل الله) فرمود: اگر مردم فواید این روغن را بدانند آن را سر می کشیدند. 24- پرخوری: پرخوری بدن را بدبو کند و از زیرکی جلوگیری کند. 25- پرندگان: از خوردن پرندگانی که سنگدان و چینه دان و خار پا ندارند و پرندگانی که سلاحشان ناخنشان می باشد بپرهیزید. 26- پوست: استعمال نوره (جهت زدایش موی زاید) پوست بدن را پاکیزه و منافذ آن را باز می کند. 27- پیری: چهار چیز موجب پیری زودرس می گردند: خوردن گوشت مانده و نشستن در جای نمناک و از پله ها بسیار بالا و پایین رفتن و با پیرزن نزدیکی نمودن. 28- تب: عناب تب را برطرف می سازد. 29- تند خویی: کسی که دوست دارد کمتر خشمگین گردد از گوشت دراج بخورد. 30- چاشت: هر که خواهد عمرش طولانی باشد چاشت را بامداد بخورد. 31- چشم: دست شستن پیش از غذا خوردن و بعد از آن چشم را جلا می دهد. 32- حسد: حسد دل را بیمار نموده و اندوه شدید آورد. 33- ختنه: در ختنه کردن فرزندانتان شتاب کنید که برایشان پاک تر است. 34- خرما: خرما بخورید که در آن درمان دردها است. 35- خطمی: شستن سر با خطمی چرک ها را می زداید و جانوران موجود در آن را نابود می کند. 36- خواب: پرخوری و بسیار خوابیدن بدن را تباه سازد و زیان به بار آورد. 37- خوره:
  • در حمام آجر و سفال بر پای خود نسایید که مورث خوره است.
38- دارو: نوشیدن دارو برای بدن مانند صابون است برای لباس , آن را تمیز می نماید ولی کهنه اش نیز می کند. 39-شانه کردن: ایستاده شانه کردن باعث فقر و پریشانی می گردد. 40- کفش: نیکو انتخاب نمودن کفش به سلامتی بدن و نیز به طهارت در نماز کمک می کند. ? اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج ◀️ مطالب را به اشتراک بگذارید.
 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 13
  • ...
  • 14
  • 15
  • 16
  • ...
  • 17
  • ...
  • 18
  • 19
  • 20
  • ...
  • 97
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

سحر خیز مدینه

سحر خیز مدینه کی میایی

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • آموزنده
  • توصیه های رهبری
  • مناسبت روز
  • دلنوشته
  • داستان کوتاه
  • دانستنیها
  • اندیشه سیاسی شیعه
  • افات زبان
  • طب سنتی
  • تقوا
  • نکات خانه داری
  • ولادت امام هادی
  • ولایت وامامت
  • دفاع مقدس
  • ولادت وشهادت
  • تکریم سالمندان
  • اعمال ماه ها
  • تغذیه اسلامی
  • سبک زندگی زینبی
  • ماه محرم
  • ولایت پذیری
  • آشپزی
  • داستان کوتاه
  • ویژگی های جوانان کربلا
  • دهه فجر
  • سکوت امام علی
  • حوزه انقلابی
  • اخلاق

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس