سحر خیز مدینه

معاون فرهنگی
  • خانه 
  • مطالب مذهبی 
  • موضوعات 
  • آرشیوها 
  • آخرین نظرات 

معنای- فرج

25 تیر 1396 توسط اعظم ستاری
?معنای فرج ?اگر اجتماع عیبهای یکدیگر را کنار بگذارند و همدیگر را تحمل کنند و باهم تفاهم کنند , این معنای فرج می  باشد,هر کجا دوستی , محبت , انسانیت , صفا و صمیمیت باشد آنجا امام زمان دل خوش است. ?امام زمان که تشریف بیاورند چون ایشان هم زن و فرزند دارند نمیشود که شبانه روز باایشان بود , لذا اگر زمانی که با اوهستیم خوب باشیم ولی وقتی از محضر ایشان که در آمده ایم جور دیگر باشیم , پس معلوم است فرج حاصل نشده , فرج یعنی اجتماع طوری بشود که هیچکس ناراحتی نداشته باشد و لذا اگر امام زمان هم تشریف بیاورند  ولی باز همان دزدی , دروغگویی , دغلی , سر به سرهم گذاشتن , به هم ضربه زدن و کینه و بخل و...باشد, معلوم است که هنوز فرج حاصل نشده , لذا پیغمبر اکرم و ائمه با اینکه تشریف داشتند ولی فرج حاصل نشده بود ?فرج حاصل شدن کار مشکلی است , آن هم یک فرج عمومی, لذاست که به نص روایات , با آمدن حضرت بقیه الله سلام الله علیه در مجموعه ی عالم یک فرج عمومی حاصل میشود , به دلیل اینکه سران کفر کوبیده میشوند و طبق نص روایات , امام زمان هم به آیه ی " فقاتلوا ائمه الکفر" عمل می کند و با ریشه ها و رگه های بزرگ کفر می جنگد و انها را ریشه کن میسازد و زورگویان کذایی را برمیدارد اما در مورد پایین ترها اینطور نیست که حضرت شبانه روز دنبال آنها باشد که اینجا را مبادا اینجوری کنند و انجا را آن طوری کنند , این امور در دستان ماست. ?اینجاست که باید دید چقدر خود ساخته هستیم , چقدر علوم و معارف می خواهیم , اجتماع چقدر تشنه ی علم است , چقدر از اسلام اطلاع داریم این است که حداقل هرکسی باید خودش را آماده کند , به هر مقداری که میشود , در این صورت است که فرج حاصل می شود ? پیر و جوان استاد صمدی آملی حفظه الله
 نظر دهید »

داستان_ کوتاه _و_پند_ آموز_

24 تیر 1396 توسط اعظم ستاری
​روزی مردی قصد سفر کرد،پس خواست پولش را به شخص امانت داری بدهد.پس به نزد قاضی شهر رفت و به او گفت:به مسافرت می روم،می خواهم پولم را نزد تو به امانت بگذارم و پس از برگشت از تو پس بگیرم. قاضی گفت:اشکالی ندارد پولت را در آن صندوق بگذار پس مرد همین کار را کرد. وقتی از سفر برگشت،نزد قاضی رفت و امانت را از خواست.قاضی به او گفت:من تو را نمی شناسم. مرد غمگین شد و به سوی حاکم شهر رفت و قضیه را برای او شرح داد،پس حاکم گفت:فردا قاضی نزد من خواهد آمد و وقتی که در حال صحبت هستیم تو وارد شو و امانتت را بگیر. در روز بعد وقتی که قاضی نزد حاکم آمد،حاکم به او گفت:من در همین ماه به حج سفر خواهم کرد و می خواهم امور سرزمین را به تو بدهم چون من از تو چیزی جزء امانتداری ندیده ام. در این وقت صاحب امانت داخل شد و به آن ها سلام کرد و گفت:ای قاضی من نزد تو امانتی دارم.پولم را نزد تو گذاشته ام.قاضی گفت:این کلید صندوق است.پولت را بردار و برو. بعد دو روز قاضی نزد حاکم رفت تا درباره ی آن موضوع با هم صحبت کنند.پس حاکم گفت: ای قاضی امانت آن مرد را پس نگرفتیم مگر با دادن کشوری به تو! حالا با چه چیزی کشور را از تو پس بگیریم. سپس دستور به برکناری آن داد. پیامبر می فرماید: به زیادی نماز،روزه و حجشان نگاه نکنید به راستی سخن و دادن امانتشان نگاه کنید..
 1 نظر

ساپورت_ از_ کجا_ امد

24 تیر 1396 توسط اعظم ستاری
 نظر دهید »

اندکی -تفکر

24 تیر 1396 توسط اعظم ستاری
گفت: راستی جبهه چطور بود؟  گفتم : تا منظورت چه باشد .? گفت: مثل حالا رقابت بود؟?  گفتم : آری. گفت : در چی؟ ? گفتم :در خواندن نماز شب.? گفت: حسادت بود؟  گفتم: آری. گفت: در چی؟ ? گفتم: در توفیق شهادت.? گفت: جرزنی بود؟ ? گفتم: آری. گفت: برا چی؟  گفتم: برای شرکت در عملیات .? گفت: بخور بخور بود؟? گفتم: آری .☺ گفت: چی میخوردید؟ ? گفتم: تیر و ترکش ? گفت: پنهان کاری بود ؟ گفتم: آری . گفت: در چی ؟  گفتم: نصف شب واکس زدن کفش بچه ها .? گفت: دعوا سر پست هم بود؟ گفتم: آری . گفت: چه پستی؟؟ ? گفتم: پست نگهبانی سنگر کمین .? گفت: آوازم می خوندید؟ ? گفتم: آری . گفت: چه آوازی؟  گفتم:شبهای جمعه دعای کمیل . گفت: اهل دود و دم هم بودید؟؟ ? گفتم: آری . گفت: صنعتی یا سنتی؟؟ ? گفتم: صنعتی ، خردل ، تاول زا ، اعصاب?☠  گفت: استخر هم می رفتید؟ ? گفتم: آری ... گفت: کجا؟  گفتم: اروند، کانال ماهی ، مجنون .? گفت: سونا خشک هم داشتید ؟  گفتم: آری . گفت: کجا؟  گفتم:تابستون سنگرهای کمین ،شلمچه، فکه ،طلائیه. گفت: زیر ابرو هم برمی داشتید؟ ? گفتم: آری  گفت: کی براتون برمی داشت؟?  گفتم: تک تیرانداز دشمن با تیر قناصه .? گفت: پس بفرمایید رژ لبم میزدید؟؟?? گفتم: آری  خندید و گفت: با چی؟ گفتم: هنگام بوسه بر پیشونی خونین دوستان شهیدمان سکوت کرد و چیزی نگفت!!! شادی روح شهدایمان صلوات  ?✨ اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم ✨ اللهم عجل لولیک الفرج 
 نظر دهید »

درس_ هایی_ از_ فاطمه_ زهرا_س

07 تیر 1396 توسط اعظم ستاری
​?درس هایـے از فـاطـمه زهــرا«س»? قــسـمتــ↫① ✅قناعت، سادگی و شکرگزاری ?هر زن مسلمانی در پرتو تعالیم قرآن و اهل‌بیت(ع) همواره ساده زیستی را نصب العین خود قرار داده، و تمام همت خود را برای تربیت فرزندان صالح و حرکت به سوی کمال بکار می‌گیرد؛ چرا که دلدادگی به دنیا و مظاهر فریبندة آن مانع رشد و ترقی معنوی و کمال انسانی است. زنی که فقط به دنبال تشریفات، دنیاگرایی، زندگی شاهانه و اشرافی و لباسهای آن چنانی باشد، نمی‌تواند به اهداف والای زندگی پاک معنوی دست یابد و فرزندانی شایسته تربیت کند. ?به همین جهت، حضرت زهرا(س) با اینکه دختر بزرگ رهبر جهان اسلام بود و می‌توانست از موقعیت خود بهره برداری مادّی بکند؛ امّا چنین نکرد.   سلمان فارسی می‌گوید: روزی حضرت فاطمه(س) را دیدم که چادری ساده بر سر داشت. با تعجب عرضه داشتم: عجبا! دختران پادشاهان ایران و قیصر روم بر کرسیهای طلایی می‌نشینند و پارچه‌های زربافت و اشرافی به تن می‌کنند؛ امّا دختر رسول خدا(ص) که عظمت و جلالتش از همة آنها بالاتر و بیش‌تر است، نه چادرهای گران‌قیمت بر سر دارد و نه لباسهای فاخر و زیبا! حضرت زهرا(س) فرمود: «ای سلمان! خداوند [بزرگ] لباسهای [زینتی] و تختهای [طلایی] را برای روز قیامت ما ذخیره کرده است.» ?آن گاه حضرت فاطمه(س) به محضر رسول خدا(ص) آمد و عرض کرد: «یا رسول الله! سلمان از لباس سادة من تعجب کرد. قسم به خدایی که تو را به رسالت در راه حق بر انگیخت! من و همسرم علی(ع) همواره زندگی ساده را پیشة خود کرده‌ایم. فرش خانة ما پوست گوسفندی است که روزها شترمان بر روی آن علف می‌خورد و شبها بر روی آن می‌خوابیم و بالش ما چرمی است که از لیف خرما پر شده است.»(1)  ?همچنین روزی رسول خدا(ص) وارد منزل حضرت زهرا(س) شد و دخترش را مشاهده کرد که روی زمین نشسته، با یک دست فرزندش را در آغوش گرفته، شیر می‌دهد و با دست دیگر با آسیاب دستی گندمها را آرد می‌کند. از دیدن زندگی ساده؛ امّا گرم و پرعاطفة حضرت فاطمه(س) اشک در چشمان رسول خدا(ص) حلقه زد و فرمود: «دخترم! مشکلات دنیا را به یاد شیرینی و حلاوت زندگی در جهان آخرت بر خود هموار ساز و تحمل کن!» ?حضرت فاطمه(س) نیز عرضه داشت: «ای رسول خدا! حمد و سپاس خداوند را در مقابل این همه نعمتی که به ما داده است.» البته ساده زیستی بانوی مسلمان به این معنا نیست که ژولیده، آلوده و بد لباس زندگی کند؛ بلکه سادگی او باید توأم با پاکی و تمیزی باشد.2 ?مـنـابـع: 1-. بحار الانوار، ج‏8، ص‏303.   2-. مكارم الاخلاق، ص‏117 #درس_هایی_از_فاطمه_زهرا_س
 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • ...
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

سحر خیز مدینه

سحر خیز مدینه کی میایی

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • آموزنده
  • توصیه های رهبری
  • مناسبت روز
  • دلنوشته
  • داستان کوتاه
  • دانستنیها
  • اندیشه سیاسی شیعه
  • افات زبان
  • طب سنتی
  • تقوا
  • نکات خانه داری
  • ولادت امام هادی
  • ولایت وامامت
  • دفاع مقدس
  • ولادت وشهادت
  • تکریم سالمندان
  • اعمال ماه ها
  • تغذیه اسلامی
  • سبک زندگی زینبی
  • ماه محرم
  • ولایت پذیری
  • آشپزی
  • داستان کوتاه
  • ویژگی های جوانان کربلا
  • دهه فجر
  • سکوت امام علی
  • حوزه انقلابی
  • اخلاق

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس