سحر خیز مدینه

معاون فرهنگی
  • خانه 
  • مطالب مذهبی 
  • موضوعات 
  • آرشیوها 
  • آخرین نظرات 

ولادت امام موسی کاظم علیه السلام

01 مهر 1395 توسط اعظم ستاری


عبادت و بندگی

در میان مناقب بی شمار امام هفتم علیه السلام خلوت با معشوق و مناجات با قاضی الحاجات، درخشندگی خاصی دارد و بدین جهت آن حضرت را "عبد صالح" و"زین المتهجدین" لقب داده اند. آن حضرت بسیاری از شبها را تا صبح به دعا و مناجات می پرداخت و شناخت ویژه آن گرامی از خداوند و انس روحی ایشان با پروردگار بزرگ، او را به سوی عبادتی گرم و راز و نیازی عاشقانه با خدا سوق می داد. هنگامی که به دستور هارون به زندان افتاد چنین فرمود: « خداوندا! چه بسیار مدت می بود که از تو می خواستم مرا برای عبادت خویش، فراغت دهی، اینک دعایم را به اجابت رساندی، پس تو را سپاس می گویم.»
این جمله شدت اشتغال به کارهای اجتماعی آن بزرگوار را در ایامی که به زندان نیفتاده بودند نیز می رساند.
هنگامی که آن امام در زندان ربیع بود، هارون گاهی روی بامی که مشرف به زندان امام بود،می رفت و به داخل زندان نگاه می کرد و هر بار می دید که چیزی چون لباسی در گوشه ی زندان افکنده است و از جای نمی جنبد. یکبار پرسید: آن لباس از آن کیست؟
ربیع گفت: لباس نیست. موسی بن جعفر است که اغلب در حالت سجود و عبادت پروردگار زمین را سجده می کند. هارون گفت: براستی که او از عباد بنی هاشم است.
ربیع پرسید: پس چرا دستور می دهی که در زندان بر او بسیار سخت بگیرند؟
گفت: هیهات! چاره ای جز این نیست.

سخاوت و بخشندگی
امام کاظم علیه السلام بخشنده ترین مردم زمان خویش بود. در منابع شیعه و اهل سنت آمده است که هرگاه از کسی بدی و ناخوشایندی به آن حضرت می رسید با ارسال هدایایی پاسخ می داد. و این اوج بخشندگی و سخاوت است. مبلغ عطایی آن حضرت به اندازه ای بود که نیازمندی را بی نیاز می کرد. امام علیه السلام به دنیا به چشم هدف نمی نگریست و اگر مال فراهم می آورد، دوست می داشت با آن خدمتی بکند و روح پریشان نیازمندان آرام سازد. امام با وجود سختی شرایط و اوضاعی که در آن می زیسته است در جود و کرم شهره آفاق بوده است. محمد بن عبدالله بکری می گوید:« از جهت مالی سخت درمانده شده بودم و برای آن که پول قرض کنم وارد مدینه شدم. هرچه به این در و آن در زدم نتیجه ای نگرفتم. بسیار خسته شدم با خودم گفتم خدمت حضرت موسی بن جعفر بردم و از روزگار خویش نزد آن بزرگوار شکایت کنم. پرسان پرسان ایشان را در مزرعه ای اطراف مدینه سرگرم کار یافتم. امام برای پذیرایی از من نزدم آمدند و به من غذا دادند. پس از صرف غذا پرسیدم: با من کاری داشتی؟ ماجرا را برایشان عرض کردم. امام برخاستند و به اتاقی در کنار مزرعه رفتند و بازگشتند. با خود سیصد دینار آوردند و به من دادند و من از همان جا به دیار خود بازگشتم.

امام و بخشش لغزشها
عفو و گذشت نشانه ی روح بلند و اخلاق کریمه ی انسان است.
کسانی که ظرف جانشان از وسعت و توانایی بالایی برخوردار است می توانند ناملایمات را تحمل و با برخوردی بزرگوارانه از آن بگذرند. به ویژه گذشت به هنگام توانایی و قدرت انتقام از شکوه و ارزش بیشتری برخوردار است. در زندگی امام کاظم علیه السلام اگر غلام یا کنیزی مرتکب خطا و لغزشی می شد که قابل بخشش بود آن حضرت با بزرگواری از خطایشان می گذشت و گاهی با محبت بیشتر زمینه ی شرمساری و غفلت زدایی را برای او فراهم می ساخت.
مٌعّتب که یکی از نزدیکان امام هفتم است میگوید: روزی حضرت موسی بن جعفر علیه السلام در باغ شخصی خود مشغول اصلاح و قطع کردن شاخههای درختان بود. غلام امام را دیدم که او نیز همانند آن جناب به بریدن شاخه های خرما درختان خرما اشتغال دارد ولی این غلام گاهی خوشه ی خرمایی را به پشت دیوار باغ میاندازد. به او نزدیک شدم و در حالی که از کار زشت او سخت ناراحت شده بودم او را با خوشه ی خرما خدمت موسی بن جعفر علیه السلام بردم و شرح ماجرا را عرض کردم.
امام رو به غلام کرد و فرمود: آیا تو گرسنه و برهنه هستی که دست به چنین کار میزنی؟
غلام عرض کرد: نه
امام فرمود: پس چرا چنین کردی؟
غلام گفت: خواست درون و تمایلات نفسانی مرا وادار به این کار کرد.
امام فرمود: برو این خرماها برای تو باشد. و سپس فرمود: آزادش بگذارید.

امام و زهد
از خصلتهای روحی و روحانی امام موسی بن جعفر علیه السلام خصلت زهد و بی رغبتی به مظاهر دنیوی بود. این امام بزرگوار همانند پدران معصوم خود زهد و عدم وابستگی به دنیا را سرلوحه زندگی خویش قرار داده بود. با اینکه امکانات مالی و و اقتصادی فراوانی در اختیار امام قرار داشت، از جمله مالیات هایی که از جهان تشیع برای ایشان ارسال می شد،
اراضی زراعی و بوستانها و نخلستانهایی که شخص امام آنها را آباد کرده بودند. ایشان می توانستند زندگی بسیار مرفه ی داشته باشند ولی بخش عظیمی از این امکانات را در راه خدا به فقرا و نیازمندان انفاق می کرد و سطح زندگی خویش را همسان اکثر افراد جامعه قرار می داد.

 

 1 نظر

دفاع مقدس

01 مهر 1395 توسط اعظم ستاری

.
اول پاییز بود و در کلاس
دفتر خود را معلم باز کرد
بعد با نام خدای مهربان
درس اول آب را آغاز کرد
گفت بابا آب داد و بچه ها
یک صدا گفتند بابا آب داد
دخترک اما لبانش بسته ماند
گریه کرد و صورتش را تاب داد
او ندیده بود بابا را ولی
عکس او را دیده در قابی سپید
یادش آمد مادرش یک روز گفت
دخترم بابای پاکت شد شهید
مدتی در فکر بابا غرق بود
تا که دستی اشک او را پاک کرد
بچه ها خاموش ماندند و کلاس
آشنا شد با سکوتی تلخ و سرد
دختری در گوشه ای آهسته باز
گفت بابا آب داد و داد نان
شد معلم گونه هایش خیس و گفت
بچه ها بابای زهرا داد جان
بعد روی تخته سبز کلاس
عکس چندین لاله زیبا کشید
گفت درس اول ما بچه ها
درس ایثار و وفا ، درس شهید
مشق شب را هر که با بابای خود
باز بابا آب داد و نان نوشت
دخترک اما میان دفترش
ریخت اشک و “داد بابا ، جان” نوشت
#دفاع مقدس#دخترک#معلم#اول مهر#شهید#جانباز

 1 نظر

عید غدیر

29 شهریور 1395 توسط اعظم ستاری

 

دل را ولا و حبّ علی با صفا کند
هر درد را محبت مولا دوا کند
آن شاهکار خلقت و فرمانروای عشق
مدحش به آیه آیه قرآن خدا کند
در سال دهم هجرت، بعد از اتمام حج، که آن را به نامهای متعددی خوانده اند، همچون «حجة الوداع» و «حجة البلاغ»، «حجة الکمال»، «حجة التمام» و حجة الاسلام در «غدیر خم» قبل از جحفه که راههای متعددی (همچو) اهل مدینه، مصر، عراق، از آنجا منشعب و جدا می شود، حادثه ای رخ داد که می توانست سعادت ابدی بشریت را تضمین کند و برای همیشه، انسانها را از ضلالت و گمراهی نجات بخشد، به این جهت، داستان غدیر یک قصّه تاریخی خاص نیست که زمان آن گذشته باشد و همین طور یک حادثه شخصی نیز نیست که پیامبر فقط علی(ع) را به عنوان وصی خود (آنچنان که شیعیان می گویند) و یا به عنوان محبوب جامعه اسلامی (آنچنان که اهل سنّت مدّعی هستند) معرّفی نموده و در نتیجه تاریخ مصرف آن گذشته باشد، بلکه در غدیر خم تاریخ کل بشریت رقم خورد، چرا که امامت امامان در طول تاریخ مطرح و تبیین شد، حقیقتی که از امیرمؤمنان آغاز می شود و به مهدی صاحب الزّمان(ع) منتهی می گردد. مخالفان نیز این را به خوبی فهمیده اند، لذا از همان آغاز تلاش کردند (و در حدّی موفق شدند) که داستان غدیر را تأویل نمایند، چرا که اگر فقط امامت امیرمؤمنان بود. ممکن بود به نوعی آن را پذیرا شوند، ولی آنچه ترس داشتند و دارند، ادامه کار، و تداوم امامت و ولایت در طول تاریخ است که سخت مخالفان را خلع سلاح می کرده است. بنابراین به شدّت در مقابل آن قرار گرفتند و از اوّل زیر بار نرفتند تا جلوی استمرار آن را نیز بگیرند.

و پیامبر اکرم(ص) نیز به خوبی به این مسئله توجّه داشته لذا تصریح فرمود که امامت ادامه دارد «...ثم من بعدی علی ولیّکم و امامکم بامر اللّه ربّکم ثم الامامة فی ذرّیتی من ولده الی یوم تلقون اللّه عزّ اسمه و رسوله؛(1) سپس بعد از من علی ولیّ شما و امام شما به فرمان خداست. سپس امامت در نسل من از فرزندان علی تا روزی که خدا و رسولش را ملاقات کنید، می باشد.»

آنچه پیش رو دارید نگاهی است به آیاتی که در خطبه غدیر درباره امامت علی(ع) و دیگر امامان (ع) مورد استدلال و اشاره قرار گرفته است.

 

نکاتی از حدیث و حادثه غدیر
 

یک نگاه اجمالی به خطبه و حدیث غدیر، و وقایعی قبل و بعد از آن بخوبی این نکته را روشن می سازد که بحث امامت علی(ع) و تداوم آن مطرح بوده است به جهت این نکات:

1ـ پیامبر اکرم(ص) حدود نود هزارنفر تا یکصد و بیست هزار نفر را در گرمای شدید در چهار راهی جحفه متوقف ساخت که نشانگر اهمّیت مسئله مطرح شده می باشد.

2ـ خطبه خویش را با ذکر این نکته آغاز می کند که رحلت من نزدیک است و به زودی دعوت حق را لبیک می گویم، این خود نشان از آن دارد که در پی مطرح کردن جانشین خویش می باشد.

3ـ از مردم اقرار و اعتراف گرفت که آنچه را خداوند برای آنان از اعتقادات و احکام و اعمال فرستاده است به آنها ابلاغ نموده و خدا را بر این اقرار شاهد گرفت.

4ـ حدیث ثقلّین را مجدداً یادآوری نمود که اگر می خواهید دچار گمراهی نشوید از قرآن و اهل بیت(ع) جدا نشوید، و این سخن مقدمه ای است برای نکته بعدی.

5 ـ بعد از این که دست علی(ع) را بالا می برد و از مردم اقرار می گیرد که خدا و رسولش بر آنان ولایت دارند، می فرماید: «هر کس که من مولای او هستم علی مولای اوست» یعنی همان ولایتی که برای پیامبراکرم(ص) ثابت است، که ولایت زعامت و حکومت بر آنان باشد، برای علی(ع) نیز ثابت است.

6ـ جمله «من کنت مولاه و...» را سه بار و به قول احمد حنبل چهار بار تکرار نمود تا هم تأکیدی شده باشد و هم کسانی که متوجّه نشده اند، متوجه شوند.

7ـ در حق کسانی که ولایت علی(ع) را بپذیرند دعا، و در حق کسانی که آن را رد کند نفرین نمود.

8 ـ آیات عدیده ای از قرآن از جمله آیه تبلیغ اکمل و...، مورد استدلال و استشهاد قرار گرفت که بعداً بیان می شود.

9ـ تبریک گفتن حاضران و بیعت زن و مرد با امیرمؤمنان(ع) و... همه نشانگر این مطلبند که هدف، معرّفی امامت امیرمؤمنان(ع) و تداوم آن بوده است.

با توجّه به این نکات سراغ آیاتی می رویم که در خطبه غدیر و بعد از آن مورد استدلال و اشاره قرار گرفته و یا بعد از حادثه نازل شده است.

#غدیر #امامت#ولایت#امیر المومنان علیه السلام#خطبه غدیر#حجه الوداع

 نظر دهید »

امام شناسی

28 شهریور 1395 توسط اعظم ستاری


كلمه امام به معنای پیشوا است. كلمه پیشوا درست ترجمه كلمه امام در عربی است. خود كلمه امام یا پیشوا مفهوم مقدسی ندارد. پیشوا یعنی كسی كه پیشرو است و عده ای تابع و پیرو او هستند، اعم از آنكه عادل و درست رو باشد و یا باطل و گمراه.[1]
قرآن هم كلمه امام را در هر دو مورد به كار برده است. در یك جا می فرماید:
"و جعلنا الائمة یهدون بامرنا "[2] "ما آنها را پیشوایان هادی به امر خودمان قرار دادیم ".
و در جای دیگر می فرماید:
"ائمة یدعون الی النار "[3] "پیشوایانی كه مردم را به سوی آتش می خوانند ".

معنای اصطلاحی امام:
معنای اصطلاحی امام نزد علمای شیعه و سنی متفاوت است. بررسی ریشه ای این معنا و تفاوت آن را بعد از بررسی معنای ولایت خواهیم گفت. اما در اینجا معنای اصطلاحی امام را اجمالاً از دیدگاه اكثر علمای شیعه اشاره می كنیم:
"امامت یعنی پیشوایی و زمامداری كلی در تمام امور دینی و دنیوی ".[4]
این پیشوایی در تمام امور، دارای شؤونی است كه در بررسی معنای ولایت ذكر می شود طبق عقیده شیعه دارا بودن این شؤون با عصمت همراه است و امام كسی است كه از خصیصه عصمت برخوردار است.

معنای ولایت:
ولا، وَلایت، وِلایت از ماده "ولی " اشتقاق یافته است. معنای اصلی این كلمه همچنانكه راغب در "مفردات القرآن "[5] گفته است، قرار گرفتن چیزی در كنار چیز دیگر است به نحوی كه فاصله ای در كار نباشد به همین مناسبت طبعاً این كلمه در مورد قرب و نزدیكی به كار رفته است، اعم از قرب مكانی و قرب معنوی، و باز به همین مناسبت در مورد دوستی، یاری، تصدی امر، تسلط و معانی دیگر از این قبیل استعمال شده است چون در همه اینها نوعی مباشرت و اتصال وجود دارد.[6] راغب راجع به كلمه وِلایت می گوید:
ولایت (به كسر واو) به معنی نصرت است و اما ولایت (به فتح واو) به معنی تصدی و صاحب اختیاری یك كار است و گفته شده است كه معنی هر دو یكی است و حقیقت آن همان تصدی و صاحب اختیاری است.[7]

معنای اصطلاحی ولایت:
از نظر اسلام دو نوع ولاء وجود دارد: ولاء منفی و ولاء مثبت. یعنی مسلمانان از یك طرف مأمورند كه نوعی ولاء را ترك كنند كه از آن به ولاء منفی تعبیر می كنیم و نوع دیگر از ولاء را داشته باشند كه آن را ولاء مثبت می نامیم. ولاء اثباتی نیز بر دو قسم است: ولاء عام و ولاء خاص. و ولاء خاص نیز اقسامی دارد همانند: ولاء زعامت دینی، ولاء زعامت اجتماعی، ولاء تصرف یا ولایت تكوینی.[8]

ولایت منفی:
همان طور كه گفته شد به معنی ترك كردن نوعی ولاء و دوستی است. مسلمانان علاوه بر اینكه باید با یكدیگر رابطه دوستی و محبت داشته باشند و به اصطلاح دارای ولایت مثبت باشند، در مقابل دشمنان و كفار باید به گونه ای دیگر رفتار كنند یعنی آن دوستی و محبتی را كه مابین خود دارند نسبت به كفار نداشته باشند و البته این به معنای آن نیست كه نسبت به كفار بغض و كینه داشته باشند.
در مورد ولایت منفی قرآن می فرماید:
"یا ایها الذین آمنوا لا تتخذوا عدوی و عدوكم اولیاء تلقون الیهم بالمودة و قد كفروا بما جائكم من الحق "[9] "ای كسانی كه ایمان آوردید، دشمن من و دشمنان خودتان را ولی نگیرید كه دوستی بر آنان افكنید و حال اینكه به حقی كه شما را آمده است كافر شده اند ".
و این دشمنی به آن جهت است كه:
"ان یثقفوكم یكونوا اعداءً و یبسطوا الیكم ایدیهم و السنتهم بالسوء و ودوا لو تكفرون "[10] "اگر به شما دست یابند دشمنتان هستند و دست و زبانشان را به بدی به سوی شما می گشایند و دوست دارند كافر شوید ".
قرآن سرّ لزوم اجتناب و احتیاط از بیگانه را این می داند كه آنها دوست دارند دیگران نیز به كیش آنها درآیند. و البته همین كفار اگر دشمنی نورزند اگر چه نباید به عنوان دوست و سرپرست مسلمانان باشند اما رابطه محبت با آنها نفی نشده است.
"لا ینهاكم اللَّه عن الذین لم یقاتلوكم فی الدین و لم یخرجوا من دیاركم ان تبرّوهم و تقسطوا الیهم ان اللَّه یحب المقسطین "[11] "خدا باز نمی دارد شما را از كسانی كه با شما در دین مقاتله و جنگ نكردند و شما را از خانه هاتان بیرون نرانده اند كه نیكی كنید نسبت به آنان و دادگری كنید همانا خدا دادگران را دوست دارد ".
در مورد ولایت اثباتی عام نیز كه همان رابطه دوستی بین مسلمانان است در قرآن آمده است:
"والمؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء بعض یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنكر "[12] "مردان و زنان مؤمن بعضی ولی بعضی دیگرند به معروف امر می كنند و از منكر باز می دارند ".

ولایت خاص:
یعنی ولایتی كه اشخاص خاصی آن را دارا هستند و مربوط به رابطه عموم مسلمانان نیست. این ولایت را نیز در سه قسم بیان می كنیم:
ولاء پیشوایی، مقام مرجعیت دینی، یعنی مقامی كه دیگران باید از ولی پیروی كنند و او را الگوی اعمال و رفتار دینی خویش قرار دهند و دستورات دینی را از او بیاموزند، به عبارت دیگر مقام زعامت دینی.
ولاء زعامت، یعنی حق رهبری اجتماعی و سیاسی اجتماع نیازمند رهبر است و آن كسی كه باید زمام امور اجتماعی را بدست گیرد و شؤون اجتماعی مردم را اداره كند، ولی امر مسلمین است.
ولاء تصرف، یا ولاء معنوی، بالاترین مراحل ولایت است این ولایت نوعی اقتدار و تسلط فوق العاده تكوینی است. مقصود از ولایت تكوینی این است كه انسان در اثر پیمودن صراط عبودیت به مقام قرب الهی نائل گردد و اثر وصول به مقام قرب - البته در مراحل عالی آن - این است كه معنویت انسانی كه خود حقیقت و واقعیتی است در وی متمركز می شود و با داشتن آن معنویت قافله سالار معنویات مسلط بر ضمائر و شاهد بر اعمال و حجت زمان می شود. زمین هیچگاه از ولیی كه حامل چنین معنویتی باشد و به عبارت دیگر از انسان كامل خالی نیست.

رابطه امامت و ولایت:
گفتیم كه امامت دارای شؤونی است، سه قسم ولایت خاص كه گفتیم، شؤون امامت را تشكیل می دهند، یعنی امام كسی است كه هم زعامت دینی و هم زعامت و رهبری اجتماعی را به عهده دارد و دارای ولایت تكوینی نیز هست. این اعتقاد، اعتقاد اكثریت شیعه در مورد امامت است. اما غیر شیعه بعضی از این شؤون را برای امام نمی پذیرند. اهل سنت تنها زمامداری و سرپرستی جامعه را از شؤون امام می داند و شأن دیگری را برای امام معتبر نمی دانند.
نتیجه آنكه ولایت و امامت تفاوت واقعی ندارد و به اصطلاح تفاوت آنها اعتقادی است، امام همان ولی است و تفاوت آن تنها در این است كه ولایت شأن امامت است.
منابعی دیگر برای مطالعه بیشتر:
1- امام شناسی، علامه سیدمحمدحسین تهرانی.
2- امامت و رهبری، محمدحسین مختاری مازندرانی.
3- ولایت و امامت، هادی نجفی.

 نظر دهید »

ولایت وامامت

27 شهریور 1395 توسط اعظم ستاری

 

ولایت
ولایت، بعد عملی امامت و یکی از شئون امام است. ولایت، پرتو ولایت الهی است. «اِنّما وَلِیّکُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الّذینَ آمَنُوا الّذینَ ؛ آن کس را که خداوند منصب امامت داده، ولایت خلق را بدو سپرده است.»[1] ولیّ خدا بر خلق قیمومیت دارد و از آن رو که از سرچشمه وحی مدد می گیرد و به مصالح خلق آگاه و به خصلت علم و عدل آراسته است، درباره مردم بر خودشان اولویت دارد: «النّبِیّ أَوْلی بِالْمُؤْمِنینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ».[2]

بدیهی است که بر اساس کتاب و سنت، حاملان بار امانت الهی در مرحله نخست علی(ع) و فرزندان او هستند که پذیرش ولایت آنان بر همگان واجب است.

در قرآن کریم، مصداق بارز آنچه با عنوان ولایت الهی، امانت ربوبی، هدایت واقعی طریق حق، قدم صدق، صراط مستقیم، بندگی و تسلیم، موعظه خداوندی و امثال آن آمده، ولایت پیشوایان معصوم است و آنچه با عنوان استکبار، کفر، ضلالت، نفاق، انکار، همگامی با شیطان و مانند اینها ذکر شده، در انکار این ولایت مصداق می یابد.

امامت
مقام امامت و پیشوایی و شایستگی برای هدایت خلق تحت امر الهی، چیزی نیست که برای هرکس قابل دسترسی باشد. از این رو، هنگامی که بشارت الهی در خصوص امامت ابراهیم بدو می رسد، از شدت وجد و اشتیاق عرضه می دارد: «آیا از ذریه من نیز کسانی هستند که به امامت برگزیده شوند؟» و آن گاه پاسخ می شنود که امامت عهد الهی است و ستم کاران شایستگی تصدی آن را ندارند، هر چند از دودمان تو باشند: «قالَ وَ مِنْ ذُرِّیّتی قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظّالِمینَ».[3]

باری، امامت امانت گران سنگ الهی است و حاملان آن کسانی هستند که از شایستگی حمل این امانت و خلافت خداوندی برخوردار باشند، نه انسان هایی ظلوم و جهول؛ چه آنها غاصبانی هستند که گستاخانه خود را در معرض چنین امتحانی قرار داده و با قهر و غلبه و تزویر، به حریم امانت الهی خیانت کرده و آن را به قبضه درآورده اند.

آیه «لاینال عهدی الظالمین»، امامت هر ستمگری را تا روز قیامت مردود شمرد و آن را به برگزیدگان خالص خدا منحصر ساخت. آن گاه خداوند، ابراهیم را به آن گرامی داشت و امامت را به کسانی از ذریه او که اهل صفا و اخلاص و تقوا و طهارت بودند، اختصاص داد.

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 86
  • 87
  • 88
  • 89
  • ...
  • 90
  • ...
  • 91
  • 92
  • 93
  • ...
  • 94
  • ...
  • 95
  • 96
  • 97
آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

سحر خیز مدینه

سحر خیز مدینه کی میایی

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • آموزنده
  • توصیه های رهبری
  • مناسبت روز
  • دلنوشته
  • داستان کوتاه
  • دانستنیها
  • اندیشه سیاسی شیعه
  • افات زبان
  • طب سنتی
  • تقوا
  • نکات خانه داری
  • ولادت امام هادی
  • ولایت وامامت
  • دفاع مقدس
  • ولادت وشهادت
  • تکریم سالمندان
  • اعمال ماه ها
  • تغذیه اسلامی
  • سبک زندگی زینبی
  • ماه محرم
  • ولایت پذیری
  • آشپزی
  • داستان کوتاه
  • ویژگی های جوانان کربلا
  • دهه فجر
  • سکوت امام علی
  • حوزه انقلابی
  • اخلاق

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس